فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

خیام به بخش مهمی از ادبیات روسیه تبدیل شده است


 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۱
 
 
رئیس انجمن خیام‌‌شناسی روسیه گفت ما اکنون نزدیک به 130 سال است که با خیام آشنا هستیم و ترجمه‌های مختلفی از شعرهای او را در دست داریم.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،دکتر اولگ آکولینیچف رئیس انجمن خیام‌‌شناسی روسیه از اهمیت نقش ایران در پیشرفت روابط فرهنگی هنری این دو کشور سخن گفت و اظهار امیدواری کرد که روابط دو کشور به واسطه مذاکرات در سطح عالی، فرصت‌های مناسبی را برای توسعه روابط بین دو کشور مهیا کند.

او به هنرآنلاین گفت: واقعیت حاکی از آن است که برای توسعه روابط، شناخت متقابل دو کشور از فرهنگ و هنر یکدیگر ضرورت دارد. ما برآنیم تا جنبه‌های مختلف فرهنگ و هنر ایران را در کشورمان معرفی کنیم و بنا به همین ایده انجمن خیام را راه‌اندازی کردیم.
آکولینیچف گفت: واقعیت این است که تاریخ و فرهنگ ایران چنان سرشار از مفاخر هنری-ادبی است که انتخاب شخصیتی از میان آن همه برای ما بسیار سخت است.

او گفت: ما اکنون نزدیک به 130 سال است که با خیام آشنا هستیم و ترجمه‌های مختلفی از شعرهای او را در دست داریم. در این میان مترجمان و شاعران تراز اولی آثار خیام را برگردانده‌اند و ما دست کم 170 ترجمه از شعرهای خیام در اختیار داریم.

رئیس انجمن خیام‌ روسیه گفت: خیام اکنون در کشور روسیه نامی است نظیر شاعران بزرگ روس مثل پوشکین و لرمانتوف. ترجمه‌های متنوع و درخشان از خیام، او را به شاعری روس تبدیل کرده به طوری که می‌توان گفت، خیام به بخش مهمی از ادبیات روسیه تبدیل شده است. او نه تنها به بخشی از ادبیات روسیه تبدیل شده است که نمونه بارز تاثیر متقابل دو فرهنگ ایران و روسیه است.

رئیس انجمن خیام‌ روسیه گفت: فعالیت ما در انجمن البته به خیام و خیام‌شناسی محدود نمی‌شود. ما نام این فیلسوف، موسیقیدان، منجم و شاعر را برای این انجمن انتخاب کردیم اما فعالیت‌های وسیع‌تری در زمینه فرهنگ و ادبیات داریم، و قصد داریم روابط‌مان را با اساتید و نخبه‌های ادبی ایران وسعت ببخشیم.

او تاکید کرد: آنچه امروز به مسئله مهمی در سراسر جهان تبدیل شده است بحث کمبود تفاهم است. او با اشاره به داستانی از مثنوی گفت: فکر کنم در دفتر اول مثنوی است که مولانا از 4 درویش با قومیت‌های گوناگون سخن می‌گوید که هر یک به زبان خودشان از انگور حرف می‌زنند. یک عرب، یک روم، یک ترک و یک فارس که چون فکر می‌کنند هر یک مطلوبی دیگر طلب می‌کنند در آستانه جنگ با یکدیگر هستند. مولوی می‌گوید: اختلاف خلق از نام اوفتاد / چون به معنی رفت آرام اوفتاد

آکولینیچف در پاسخ به این سوال که چه کاری می‌توان کرد که رویدادهای هنری برای معرفی هنرمندان دو کشور  صورت بگیرد گفت: ما انجمن خود را تازه تاسیس کردیم و در چند سطح ادامه فعالیت می‌دهیم. ما برای تبادل افکار، کوشش می‌کنیم و در این مقوله از دانشمندان جوان استفاده و پشتیبانی می‌کنیم. آن‌ها خیلی با استعداد هستند و با اشتیاق و کوشش بسیار کار می‌کنند.

رئیس انجمن خیام‌ روسیه گفت: در این زمینه ما سعی کردیم در حوزه فضای مجازی به کارمان وسعت بدهیم. ما اکنون در فیسبوک صفحاتی داریم با عناوینی نظیر "یکی بود یکی نبود" یا "حکمت صوفیانه" که درباره عرفان و ادبیات فارسی است، یا صفحات دیگر که قریب به 30 هزار مخاطب دارد. همچنین با موسسات انتشاراتی و بهترین فروشگاه‌های مسکو هم برای ارائه آثار همکاری می‌کنیم.
آکولینیچف گفت: ما در انجمن ادبی-هنری‌مان جلساتی با عنوان "رازهای رباعیات خیام" برگزار می‌کنیم، چرا که فکر می‌کنیم راز خیام، مثل شکسپیر یا راز داوینچی شاید فاش نشود اما با کنکاش در آن می‌توان از خودمان انسانی بهتر بسازیم.

او در پایان گفت: ما بسیار مشتاق و آرزومندیم که مشارکت فرهنگی-هنری دو کشور در عرصه‌های گوناگونی نظیر عکاسی، نقاشی، تئاتر و ... هر روز بیشتر و بیشتر شود.

دکتر اولگ آکولینیچف به مناسبت برگزاری نخستین نشست هزاره خیام که روز 14 تیرماه برگزار شد به ایران سفر کرده است. نشست هزاره خیام به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران و معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه توسعه هنرهای معاصر برگزار می‌شود.
منبع: هنرآنلاین

پیشنهاد کتابخوانی نویسندگان بزرگ برای تابستان


تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۲
, مترجم : سحر حسابی
 
 
الیف شافاک، فیلیپ پولمن، هیلاری مانتل, علی اسمیت، و کامیلا شمسی، و...... در این مطلب پیشنهاد می‌کنند چه کتابی را در تابستان بخوانید.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، پیشنهاد کتاب نویسدگان همیشه برای علاقه‌مندان به کتاب جذاب است. فصل تابستان است و شاید برای خواندن چند کتاب وقت نداشته باشید. در این مطلب نویسندگان کتاب‌های مهم را به سلیقه خودشان برای خواندن در تابستان به شما پیشنهاد می‌کنند.
 
فیلیپ پولمن
از دیدگاه من روپرت تامسون نویسنده بزرگی است و باید بیشتر از ابن موردتوجه قرار گیرد. «هرگز هیچ‌کس، فقط تو»، آخرین رمانش شگفت‌انگیز و اصیل است. معتقدم در عصری زندگی می‌کنیم که نوشته‌های علمی در آن اهمیت زیادی دارد و کتاب جدید کارلو روولی تحت عنوان «نظم زمان» یکی از بهترین نمونه‌های این نوع داستان است. همه ما فکر می‌کنیم به صورت ذاتی همه چیز را درباره زمان می‌دانیم اما روولی به ما نشان می‌دهد مفهوم زمان بسیار عجیب است. «تصادف در خیابان ای 35» نوشته گرائم ماکرا یکی از بهترین داستان‌های پلیسی است که در چند سال اخیر خوانده‌ام.
 
نیکولا بارکر
بسیار مشتاقم کتاب «تاریخچه سکوت» نوشته آلن کوربین را در تابستان بخوانم. کوربین نویسنده خوبی است و با دقت به موضوعات می‌نگرد و درباره همه چیز و در عین حال هیچ چیز سخن می‌گوید.
 
سباستین بارری
«ماشین بودن» نوشته مارک اوکانل کتابی هیجان‌انگیز درباره چگونگی تبدیل انسان به ماشین است و برنده جایزه «ولکام» هم شده است. «کثیفی قرمز» نوشته ای. ام. ریپی دیگر کتابی است که ارزش خواندن دارد و برنده جایزه رونی نیز شده است.
 
محسن حمید
«مقاوم» نوشته نسیم نیکولاس طالب من را به فکر واداشت. در حال حاضر در حال خواندن «ایلیاد» و «تاریخچه دنیای قدیم» نوشته سوزان وایز هستم.
 
هیلاری منتل
«وکیل مدافع مخفی» نوشته فردی ناشناس است و در انتشارات مک‌میلان منتشر شده است. داستانی مناسب کسانی که دوست دارند در تابستان نیز اثری جدی بخوانند. این کتاب به ما نشان می‌دهد سیستم قانونی دنیا دچار مشکل است. «رویاهای بد» نوشته تسا هادلی بسیار ساده و هنرمندانه نوشته شده است و با خواندن آن شگفت‌زده می‌شوید.
 
الیف شافاک
اخیراً خواندن «ذهن استبدادی» نوشته کوری رابین را به اتمام رساندم. در دنیای امروز نویسندگان و متفکران زیادی در شرق و غرب وجود دارد که از پوپولیسم، محافظه‌گرایی، و قبلیه‌گرایی انتقاد می‌کنند اما چیزی که کتاب رابین را متفاوت می‌کند معرفی چشم‌اندازی بلند مدت است. رابین نشان می‌دهد که ظهور ترامپ در نتیجه دوری از سنت‌های محافظه‌کارانه نیست بلکه در نتیجه تحقق سنتی است که به ادموند برک و عکس‌العملش به انقلاب فرانسه بازمی‌گردد. کتابی تفکربرانگیز که عمق زیادی دارد.
 
کامیلا شمسی
مدت‌ها پیش مجموعه شعر «دخترها از جنگل بیرون می‌آیند» نوشته تیشانی دشی را خوانده‌ام اما می‌دانم باز هم به سراغش خواهم رفت. این مجموعه شعر بسیار عمیق است و گویی برای این لحظه از تاریخ نوشته شده است اما تا مدت‌ها پس از این دوره نیز به راه خود ادامه می‌دهد.
 
علی اسمیت
این تابستان به همه کتاب «در شهر دیوانه و خشمگین ما» نوشته گای گاناراتنه را به همه پیشنهاد می‌کنم. رمانی ماندگار درباره تبعیض‌های نژادی دوره معاصر که از دیگران می‌خواهد همین لحظه از تاریخ تغییری در آن ایجاد کنند. البته تمرکز اصلی من در فصل تابستان بر «چراغ جنگ» نوشته مایکل اونداتیه است. نوشته‌های او را خیلی دوست دارم و همیشه در انتظار کتاب جدیدش هستم. 

نامزدهای ادبیات داستانی جایزه پروین اعلام شد


 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۵
 
 
بر اساس اعلام دبیرخانه جایزه ادبی پروین اعتصامی، پنج نامزد بخش ادبیات داستانی معرفی شد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، به نقل از روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، داوران این بخش، خانم‌ها‌ منیژه آرمین، مریم برادران و آقای ابراهیم‌زاهدی مطلق، آثار راه‌یافته به داوری نهایی بخش ادبیات داستانی را به شرح ذیل اعلام کردند:

(به ترتیب حروف الفبا)
«آفرت» به قلم ناهید قادری حاجی‌آبادی از انتشارات سوره مهر
«بگذار تروا بسوزد» نوشته آناهیتا آروان از انتشارات علمی و فرهنگی
«خاطرات یک دروغگو» به قلم نسیم وهابی از نشر مرکز
«زمان زوال» نوشته شهره احدیت از نشر نیماژ
«نیازمندی‌ها» نوشته ساناز اسدی از نشر نیماژ

بنابر اعلام دبیرخانه این رویداد، برگزیدگان بخش‌های پنج‌گانه هشتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی، شنبه 23 تیرماه در حسینیه جماران معرفی و تقدیر خواهند شد.

پیشرفت سریع صنعت کتاب صوتی / ازعادت تا وظیفه روزنامه نیویورک تایمز


 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۲
, مترجم : محمد حسن لو
 
 
روزنامه نیویورک تایمز در سال‌های گذشته تنها لیستی از عادت‌های مردم در گوش دادن به کتاب صوتی را منعکس می‌کرد ولی امروز تهیه لیست کتاب‌های صوتی پرفروش به یک کار مهم این روزنامه تبدیل شده است.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)   به نقل از گودایریدر، در سال ۲۰۰۵ میلادی که به‌تازگی کتاب‌ صوتی وارد بازار شده بود، روزنامه‌ی نیویورک‌ تایمز به طور جذابی عادت‌های روزمره‌ گوش دادن به کتاب‌ صوتی در نویسندگان خود را فهرست و منتشر کرد. در آن زمان جمعیت اندکی از دوستداران کتاب به این کتاب‌ها دسترسی داشتند چون خیلی از ناشران هنوز به تولید این کتاب‌ها عادت نداشتند ولی از سال تا کنون گوش کردن به کتاب صوتی تبدیل به عادت بسیاری از علاقمندان به کتاب شده است.

صنعت کتاب صوتی به سرعت در حال پیشرفت است و آنطور که آمارها نشان می‌دهد تنها در کشور آمریکا ناشران نزدیک به 3میلیارد دلار از طریق فروش این کتاب‌ها درآمد کسب کردند. در این سال نزدیک به 46هزار عنوان کتاب صوتی فروخته شد. بر اساس این آمارها میزان فروش کتاب‌های صوتی در سال 2017 نسبت به سال 2016 22درصد رشد داشت.

در کشور انگلیس نیز میزان فروش کتاب‌های صوتی در طول پنج سال گذشته چشمگیر بوده است. در این کشور میزان فروش کتاب صوتی در سال 2017 به طور نسبی 12درصد رشد داشته و همانطور که انجمن ناشران انگلیس و موسسه ادیسون می‌گویند به طور 75درصد از جمعیت زیر 45ساله این کشور در سال 2017 حدود 15 کتاب گوش کردند.

اوایل سال جاری موسسه نظرسنجی پیو در گزارشی اعلام کرد که از هر پنج نفر آمریکایی یک نفر به کتاب صوتی گوش می‌کند درحالی که این آمار برای کتاب‌های الکترونیک یک به چهار است. هرچند هنوز کتاب‌های چاپی در آمریکا محبوب‌ترین است و حدود 67درصد از جمعیت این کشور هنوز به خرید کتاب‌های کاغذی علاقه دارند ولی به نظر می‌رسد صنعت کتاب‌های صوتی نسبت به انواع الکترونیک سرعت بیشتری گرفته است.

رشد و پیشرفت کتاب‌های صوتی در سال‌های اخیر آنقدر سریع بوده که تهیه لیست پرفروش‌های کتاب صوتی در روزنامه نیویورک تایمز از سال 2005 تا کنون تبدیل به یک کار جدی و مهم شده است. «پاملا پاول» ویراستار و دبیر بخش کتاب روزنامه نیویورک تایمز می‌گوید: «افزایش فروش کتاب‌های صوتی در بازار کتاب کنونی باعث شده تهیه لیست پرفروش‌های کتاب صوتی به یکی از وظایف مهم در این روزنامه تبدیل شود.»

دبیر روزنامه نیویورک تایمز اعتقاد دارد هر روز به تعداد کسانی که کتاب صوتی گوش می‌کنند اضافه می‌شود و به نظر می‌رسد در آینده آمارهای جامع‌تری برای بررسی و تحلیل کتاب های صوتی نیاز باشد.

دکتر حداد عادل در گفت و گو با جام جم از واژه های مقبول و فراگیر فرهنگستان می گوید


مثلا  همین پیامک یارانه...

به مناسبت فرا رسیدن 25 اردیبهشت که در تقویم رسمی کشور روز «بزرگداشت زبان و ادب فارسی» نامگذاری شده، در یکی از عصرهای اردیبهشتی دلنشین این روزهای تهران در دفتر رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مهمان دکتر غلامعلی حداد عادل بودیم. آب‌وهوای عصرگاهی مجموعه فرهنگستان‌ها در ضلع جنوبی بزرگراه شهید حقانی مناسب بود و تنه‌به‌تنه روزهای ابتدایی بهار می‌زد و حداد عادل هم خسته از اتمام یک روز کاری در دفترش انتظارمان را می‌کشید.

خوشبختانه بموقع و سر ساعت رسیدیم. بحث هرقدر جلوتر رفت، حداد هم با حرارت‌تر سخن گفت و دور از واقعیت نیست اگر بگویم پایان مصاحبه، نقطه اوج گفت‌وگوی ما با رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. به اقتضای موضوع، بحث قابل توجهی از مصاحبه به واژه‌گزینی گذشت و حاشیه‌هایی که این موضوع همیشه دامن فرهنگستان را می‌گیرد. انصافا حداد هم با حوصله و با ذکر جزئیات، کل فرآیند را تشریح کرد. اگر می‌خواهید شرح مفصلی از تلاش‌های حداد و همکارانش بخوانید، این مصاحبه را از دست ندهید. آقای رئیس دل پری هم از فضای مجازی داشت. فضایی که به تعبیر خودش «بی‌صاحب» است و بعضی هم همین بی‌صاحب بودن را می‌پسندند. حداد در زمره چهره‌هایی است که در شبکه‌های اجتماعی هم فعالیت دارد و حتی حساب شخصی توییتری خودش را هم به روز می‌کند و هر از چندی ناظر به وقایع و اتفاقات دور و اطراف، توییت می‌زند. یکی از اتفاقات بامزه هم در همین توییتر رقم خورده است. زمانی که یکی از کاربران به طنز توییت کرده بود در چنین شرایطی فقط تبریک گفتن عید از طرف دکتر حداد عادل می‌تواند آرام‌بخش باشد و البته خیلی هم طول نکشید تا حداد زیر پستی که کاربر مربوط این درخواست را کرده بود، عید را به او تبریک گفت. وقتی لابه‌لای صحبت‌ها به این موضوع اشاره کردیم، آقای رئیس خندید و گفت این کمترین کاری است که می‌توان برای یک هموطن انجام داد. بجز این موارد مشروح گفت‌وگوی 4000کلمه‌ای ما را با غلامعلی حدادعادل در همین صفحه و صفحه 10 بخوانید.

اگر مقدمه‌ای برای شروع گفت‌وگو دارید، ذکر کنید تا ما هم سوالات خودمان را مطرح کنیم.شاید از تهدید و آفت‌های پیش روی زبان فارسی شروع کردن، خوب باشد.

اجازه بدهید این عادت روزنامه‌نگارها را ـ که معطوف به عیب‌یابی و برجسته کردن ضعف‌ها هستندـ کنار بگذاریم. بیاییم درباره جایگاه و منزلت خود زبان فارسی حرف بزنیم. البته بحث آفت‌های پیشِ روی زبان فارسی، موضوع مهمی است. شکی در این مساله نیست اما از درد و رنج و آسیب شروع کردن، شروع خوبی نیست! ببینید، همه رسانه‌ها باید به زبان فارسی توجه نشان بدهند بویژه صدا و سیما که دائما با زبان فارسی است. همین ابتدا هم باید خرسندی خودم را از این مساله عنوان کنم که یک روز در تقویم رسمی سال به بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی اختصاص داده شده است. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکر می‌کنم که با تصویب روز 25اردیبهشت، مجالی برای توجه بیشتر به زبان فارسی ایجاد کردند. زبان فارسی از چند جهت اهمیت دارد. در درجه اول به واسطه این‌که این زبان، وسیله ارتباط همه ما ایرانی‌ها و حتی وسیله ارتباط ما با فارسی‌زبانان غیرایرانی مثل مردم افغانستان و تاجیکستان است. علاوه بر این، وسیله ارتباط ما با نیاکانمان هم محسوب می‌شود. واسطه ارتباط با مردمی که در گذشته در این قلمرو فرهنگی پهناور زندگی می‌کردند؛ از جنوب هند گرفته تا آسیای صغیر و حوزه بالکان در اروپا. زبان فارسی در طول تاریخ در یک قلمرو جغرافیایی وسیع، گنجینه ارزشمندی از اندیشه بشری را در خودش جای داده که کلید دستیابی ما به آن گنجینه، زبان فارسی است. هم در زمان حال ما را به معاصران‌مان مرتبط می‌کند و هم در طول زمان در تاریخ، ما را با گذشتگان. این زبان همواره به‌عنوان رکنی از ارکان هویت و ملیت ایرانی شناخته شده است. امروز هم وظیفه ماست برای حفظ هویت و ملیت ایرانی خودمان از این زبان پاسداری کنیم. خوشبختانه در یکصد سال اخیر هم این زبان، چه در حوزه نثر فارسی و چه در حوزه شعر فارسی رشد و پیشرفت خوبی داشته است.

منظورتان از نظر تولیدات ادبی است؟

از هر جهت.هم از جهت کمی و هم از نظر کیفی. نثر فارسی تراش خورده، روان شده و فصاحت و زیبایی خاصی پیدا کرده و توانایی بیان معانی مختلف را در رشته‌های علمی و دانشگاهی پیدا کرده است. بر واژگان این زبان، افزوده شده است و نویسندگان بزرگی در این زبان پیدا شده‌اند که هم آثار علمی به این زبان نوشته‌اند و هم آثار ادبی. شعر بسیار رشد کرده و امروز شاهد پدید آمدن نسل جوانی از شاعرانی هستیم که زبان شعری آنها از شاعران خوب گذشته، دست کمی ندارد و می‌توانیم برای آنها آینده درخشانی پیش بینی کنیم.

با این اوصاف، ظاهرا شما به عسرت زبان فارسی اعتقادی ندارید!

زبان فارسی را خطرهایی تهدید می‌کند که به آن اشاره خواهم کرد. منتها اجازه دهید پیش از رسیدن به آن، به جایگاه این زبان اشاره داشته باشم.

بفرمایید.

خوشبختانه از سال 1369 و بلافاصله بعد از پایان جنگ، فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کنار دو فرهنگستان دیگر یعنی علوم و علوم پزشکی تاسیس شد. امروز فرهنگستان زبان و ادب فارسی با یک سابقه نزدیک به 28 سال و با داشتن حدود 300 پژوهشگر و کارمند در گروه‌های مختلف مشغول فعالیت است و سعی می‌کند به وظیفه خودش عمل کند که نگهبانی از زبان فارسی است. البته زبان مثل یک موجود زنده هم احتیاج به تغذیه دارد و هم باید مراقب خطرهایی بود که سلامت آن را تهدید می‌کند. آفاتی زبان فارسی را تهدید می‌کند؛ آسیب‌هایی که می‌تواند به سلامت زبان صدمه بزند. یکی از کارهای فرهنگستان هم شناخت این خطرها، آسیب‌ها و چاره‌اندیشی برای دفع یا علاج آنهاست. هجوم بی‌حساب واژه‌های فرنگی به زبان فارسی در رشته‌های مختلف علمی و تخصصی و انواع کالاها و ابزارها و وسایلی که در غرب تولید و به کشور وارد می‌شود و همین‌طور انواع مفاهیم و روش‌هایی که در دنیای غرب رواج پیدا کرده همه از خطرها و آفاتی است که زبان فارسی را با خطر روبه‌رو کرده است.

ما امروز شاهد یک نوع لجام گسیختگی در بعضی از قشرهای جامعه هستیم که از خط و زبان بیگانه استفاده می‌کنند. یک نوع قانون گریزی که حکایت از یک بیماری فرهنگی در برخی قشرهای جامعه ما دارد. اینها آفت‌هایی است که اگر درمان نشود، ممکن است سلامت زبان فارسی را تهدید کند.

خطر دیگری که در یکی دو دهه اخیر بسرعت قوت گرفته، فضای مجازی است. هنجارهای رسمی زبان در فضای مجازی رعایت نمی‌شود. یک نوع هنجار خاص، هر کسی برای خودش ابداع کرده است. اشخاصی که صلاحیت قانونگذاری حوزه خط و زبان را ندارند، با استفاده از امکان فضای مجازی سلیقه‌های خودشان را در این فضا مطرح می‌کنند و یک سبک نگارشی پدید آمده که فضای مجازی را به جنگلی از آشفتگی‌های خطی و زبانی مبدل کرده که جای نگرانی دارد. فرهنگستان سعی می‌کند برای این مشکلات چاره‌اندیشی کند.

رویکرد فرهنگستان در برابر این آفت‌ها چه بوده؟ بعضی معتقدند این ویژگی‌ها و ناهنجاری‌ها مربوط به ابتدای ورود این فرهنگ و فناوری به جامعه است و بعد از مدتی تب آن خوابیده و هیجانش آرام می‌گیرد.

ما نباید به حدس و گمان متوسل شویم و چاره‌اندیشی نکنیم. ممکن است این اتفاق بیفتد اما ممکن هم هست نیفتد. شاید این فضا آن‌قدر رشد کند که همه چیز را در خودش ببلعد. روز اولی که اینترنت مطرح شد، کسی فکر نمی‌کرد این‌قدر جا را برای روزنامه‌ها تنگ کند. الان روزنامه‌هایی که 20 سال پیش تیراژ چند صدهزار نسخه‌ای داشتند به چند هزار هم نمی‌رسند. این نشانه رشد سریع فضای مجازی است. آن کسانی که معتقدند هیجان فضای مجازی آرام می‌گیرد، براساس چه واقعیتی این پیش‌بینی را می‌کنند؟ فعلا شاهد گسترش روز افزون فضای مجازی در همه شئون زندگی هستیم و این سپهر، عالم دیگری را به وجود می‌آورد. باید برای حفظ زبان در برابر این تحول تدبیر کرد. ما نمی‌توانیم با این احتمال که ممکن است فضای مجازی از مد بیفتد، دست روی دست بگذاریم و شاهد آشفتگی زبان باشیم. باید فکری کرد.

در فرهنگستان برای این مشکلی که گفتید فکری شده؟

در فرهنگستان ما گروه خاصی داریم به نام گروه زبان و رایانه. این گروه تلاش‌هایی در حوزه فضای مجازی کرده است. این تلاش‌ها در حد خودش سودمند بوده اما به‌دلیل مشکلات بودجه‌ای و کمبود نیروی انسانی و مشکلات دیگر، ما از کاری که در این حوزه انجام شده، راضی نیستیم. معتقدیم در سال‌های آینده باید با جذب امکانات بیشتر، فعالیت خودمان را در حوزه فضای مجازی گسترش دهیم. این فعالیت‌ها به هیچ‌وجه در برابر خطری که زبان فارسی را تهدید می‌کند کافی نیست البته امکانات ما هم با این آفات و تهدیدها تناسبی ندارد.

این تلاش‌ها به نتایجی هم ختم شده؟

یک کارهایی شده. به‌عنوان مثال، نرم‌افزار‌های خوبی تهیه شده که مثلا اگر نویسنده‌ای بخواهد برای یک واژه خارجی، معادل فارسی جست‌وجو کند این نرم‌افزار می‌تواند پیشنهاد فرهنگستان را فوری در اختیارشان بگذارد. اما در مقایسه با انواع آسیب‌هایی که فضای مجازی به زبان می‌زند، کافی نیست.

به جای خوبی رسیدیم. همین معادل‌سازی فرهنگستان زبان به یکی از حاشیه‌های چند سال اخیر فعالیت‌های فرهنگستان تبدیل شده است. فارغ از حواشی می‌توانید توضیح دهید که چه مراحلی طی می‌شود تا معادل فارسی برای یک واژه انتخاب شود؟

فرهنگستان تا به حال نزدیک به 60 هزار واژه جایگزین را انتخاب کرده است. عموم کسانی که درباره واژه‌گزینی فرهنگستان اظهارنظر می‌کنند اطلاع ندارند چه فرآیندی طی می‌شود تا معادل فارسی برای یک واژه فرنگی انتخاب شود. بیشتر این اظهارنظرها، مبتنی بر اطلاعات ناقص و نادرست است. کار واژه‌گزینی را در فرهنگستان، متخصصان هر رشته انجام می‌دهند. تاکنون حدود 70 گروه تخصصی تشکیل دادیم و این گروه‌ها در طول 25 سال گذشته تا الان چند هزار جلسه داشته‌اند. این گروه‌ها مرکب از جمعی بین پنج تا ده نفر از استادان هر رشته هستند که علاوه بر تخصص در رشته خودشان، هم در زبان فارسی علاقه و تخصص دارند و هم در زبان‌های خارجی. البته تجربه ترجمه، تدریس و نگارش به زبان فارسی را هم دارند.

این افراد چطور انتخاب می‌شوند؟

ما این افراد را از راه آثار و شهرت‌شان در محافل بیرونی شناسایی و در گروه‌های واژه‌گزینی ساماندهی می‌کنیم.

واژه‌ها توسط اینها انتخاب می‌شوند؟

ما از این افراد خواسته‌ایم خودشان در رشته تخصصی خودشان اولویت بدهند و بگویند کدام واژه‌ها باید در اولویت معادل‌سازی قرار بگیرند. کاری هم که ما می‌کنیم این است که در هر گروهی، یک کارشناس در کنار دست اینها می‌گذاریم. این کارشناس مراقب است قانون اساسی واژه‌گزینی ما هم رعایت شود.

این کارشناسان باید زبان‌شناس باشند!

بله! این کارشناسان بیشترشان زبان‌شناس و زبان‌دان هستند. ما دفتری به نام اصول و ضوابط واژه‌گزینی داریم که حاصل مشورت‌ها، بحث و بررسی‌های طولانی در شورای فرهنگستان است. این حاصل دو سال بررسی شورای فرهنگستان در آغاز تاسیس است که بعدها هم اصلاحاتی در آن وارد شده است. در واقع این دفتر معیار کار گروه‌هاست که در چارچوب این اصول واژه‌گزینی کنند. کارشناس ما هم مراقب است تا این اصول رعایت شود. گروه‌ها هر دو هفته یک‌بار جلساتی دارند. هر گروه بعد از بررسی‌های طولانی، فهرستی از واژه‌های مورد نظر خودش را همراه با معادل‌های انتخاب شده به گروه واژه‌گزینی ما تسلیم می‌کند. از اینجا به بعد برای هر واژه یک پرونده تشکیل می‌شود. کاربرگ‌هایی داریم که در آن نزدیک به 20 اطلاع درباره هر واژه ثبت می‌شود. این اطلاعات باید به سوالاتی مانند این پاسخ گویند که به طور مثال دیگر معادل‌های فرنگی این واژه چیست و در زبان‌های مختلف اروپایی چه معادل‌هایی دارد؟ اگر در زبان عربی برای آن معادلی سراغ داشته باشیم آن را ذکر می‌کنیم. نقش دستوری واژه چیست؟ ریشه‌های واژه را بررسی می‌کنیم که ریشه‌های آن چه معنایی دارد؟ تعریف آن لغت چیست؟ این تعاریف را از فرهنگ‌های معنی معتبر اصل خارجی استخراج کرده و آن را به فارسی ترجمه می‌کنیم. حتی مثالی هم ذکر می‌کنیم که لغت مربوط در آن به کار برده می‌شود. در ادامه معادل پیشنهادی گروه را هم می‌آوریم. این در حقیقت همان واژه‌ای است که گروه انتخاب کرده است. گروه همچنین باید این معادل را در عبارتی به کار ببرد تا یک شاهد مثال باشد که وقتی این معادل وارد زبان فارسی می‌شود چگونه در جمله می‌نشیند. برای بعضی جملات اگر در گذشته معادل‌های دیگری هم داشته، اینها را هم تا امروز فهرست می‌کنند. یعنی پیشنهاد اصلی گروه در حالی مطرح می‌شود که واژه‌های دیگر هم در کنار آن قید شده است. این پیشنهادها ابتدا در دو هیات علمی بررسی می‌شود. یکی از اینها هیات فنی است. ما چند استاد داریم که به اصول واژه‌گزینی مسلط هستند. اینها زبان‌شناس و ادیب هستند. دقت می‌کنند این واژه‌ها طبق اصول و ضوابط انتخاب شده‌اند یا نه. بعضی اوقات معادل‌ها تائید نشده و برگشت می‌خورند. یک هیات دیگری هم وجود دارد به نام شورای هماهنگی. این شوارها وظیفه‌شان این است که ببینند آیا همین واژه در علوم نزدیک به حوزه اصلی هم به کار می‌رود یا نه و این‌که آیا پیشنهاد گروه، برای بقیه رشته‌ها هم مناسب است یا نه. به این مفهوم که چاره‌ای برای واژه‌هایی بیابیم که اشتراک معنایی با دیگر حوزه‌ها دارد یا نه. سعی‌مان این است حتی الامکان، معادل معنایی انتخاب شده در همه علوم مورد استفاده قرار بگیرد، مگر این‌که دلیل خاصی داشته باشد. این شوراهای هماهنگی کارشان این است که از تشتت و ناهمگونی در رشته‌های نزدیک به هم جلوگیری کنند. همه این شوراها، نظرشان را می‌دهند و در نهایت پرونده این واژه به شورای واژه‌گزینی می‌رسد.

ما چند شورای واژه‌گزینی داریم که اعضای آنها تصمیم‌گیرندگانی هستند که براساس اطلاعات درون کاربرگ‌ها نظر نهایی خودشان را اعلام می‌کنند. این اعضا کسانی هستند که بیشترین تجربه و توانایی را در حوزه واژه‌گزینی دارند. معمولا یکی از استادان فرهنگستان هم ریاست این شورا را به عهده دارد. این پرونده مطرح و در حضور اعضای کارگروه اولیه، کاربرگ‌ها خوانده ، بعد از آن هم سوالات از گروه آغاز، ابهامات و سوالات مطرح می‌شود و استادان کارگروه هم پاسخ می‌دهند. گاهی برای یک واژه، یک جمع 15 نفری یک ساعت بحث می‌کنند. گاهی اوقات پیشنهاد گروه رای نمی‌آورد و دوباره این کاربرگ برمی‌گردد. بعضی اوقات هم رای می‌آورد. وقتی این واژه از این مرحله عبور کرد برای مدت سه سال در اختیار متخصصان آن رشته و دیگر مردم قرار داده می‌شود.

یعنی همان فهرستی که چند وقت یکبار از سوی فرهنگستان منتشر می‌شود؟

بله. واژه‌های هر گروهی بعد از بیرون آمدن از این شورا، سه سال دوره آزمایشی دارد تا اگر کسی واژه بهتری پیشنهاد کرد یا عیبی دید، اعلام کند. بعد از دوره آزمایشی سه ساله، این واژه را رسمی تلقی می‌کنیم. ما واژه‌های خودمان را هر سال در یک فرهنگ واژه منتشر و در نمایشگاه کتاب، واژه‌های سال قبل را به صورت یک فرهنگ مستقل منتشر می‌کنیم. تا به حال 15 جلد از این فرهنگ منتشر شده است. اوایل که تولید کمتری داشتیم هر دو سه سال یکبار یک مجلد داشتیم، اما در این سال‌ها معمولا هر سال یک مجلد از این فرهنگ منتشر می‌شود. علاوه بر این، ما در هر حوزه تخصصی که تعداد واژه‌های مصوب فرهنگستان در آن حوزه به هزار واژه برسد، یک فرهنگ لغت به نام «هزار‌واژه» هم منتشر می‌کنیم. مثلا هزار واژه پزشکی، هزار واژه زیست شناسی و از این قبیل. تا به حال نزدیک به 25 فرهنگ هزار واژه منتشر شده است. این روند اصلی کار ماست.

برای واژه‌های عمومی چطور؟

در کنار این واژه‌گزینی تخصصی، یک واژه‌گزینی عمومی هم داریم. دسته‌ای از کلمات وجود دارند که به یک رشته دانشگاهی خاص تعلق ندارند و جزو زندگی عادی مردم شده‌اند. به‌عنوان مثال باب شده کارمندان بنگاه‌های املاک به جای چشم‌انداز می‌گویند «ویو». اینها واژه‌هایی نیستند که بخواهیم از کارگروه‌های تخصصی طلب کنیم یا معادل «عکس سلفی» را نمی‌توانیم از کارگروه یک رشته دانشگاهی بپرسیم. در این موارد هم از مردم و کارشناسان مشورت گرفته می‌شود و فرآیندی شبیه واژه‌گزینی تخصصی را طی می‌کنند. ما هر چند وقت یکبار برای واژه‌های عمومی، مصوبه‌هایی عرضه می‌کنیم. اینها بخشی از کار ما در واژه‌گزینی است. مردم گاهی اطلاعی ندارند و فکر می‌کنند اینجا یک نفر که رئیس فرهنگستان باشد، نشسته و دستگاهی مثل ضرب سکه کنار دستش است و از این طرف واژه می‌دهد و از طرف دیگر، معادل تحویل می‌گیرد! الان تجربه 25ساله ما در واژه‌گزینی تبدیل به یک علم شده است و این علم را در قالب آموزشی منظم و مدون کرده‌ایم. اکنون سه دوره است در فرهنگستان، دانشجوی کارشناسی ارشد گرفته‌ایم.

البته بعضی موارد هم شیطنت رسانه‌ای هست!

خیلی شیطنت‌ها هست. ظاهرا وقتی کسی برای موارد دیگر، مطلبی گیر نمی‌آورد، می‌آید سراغ واژه‌ها و زبان فارسی تا بالاخره چیزی گیرش بیاید.

اگر بخواهید چند واژه که در فرهنگستان مصوب شد و در فرهنگ عمومی هم جای خودش را پیدا کرد اسم ببرید کدام‌ها هستند؛ واژه‌هایی که وقتی آنها را از دهان مردم کوچه و بازار می‌شنوید، لذت می‌برید و خستگی از تن‌تان در می‌رود؟

یکی از آنها همین یارانه است که خیلی از مردم در آخر هر ماه منتظرش هستند و خیلی هم دوستش دارند! زمانی برای این کلمه از واژه سوبسید استفاده می‌کردند.
الان دیگر کسی کلمه سوبسید را به زبان نمی‌آورد و اصلا یادشان نیست که چنین واژه‌ای وجود داشته. یکی دیگر هم واژه پیامک است که الان براحتی به جای اس‌ام‌اس نشسته یا کلمه «رزمایش» به جای مانور و بالگرد به جای هلی‌کوپتر!

البته برای هلی‌کوپتر، واژه چرخ‌بال هم استفاده می‌شود!

چرخ‌بال واژه ما نیست! واژه مصوب ما در فرهنگستان همین بالگرد است. چرخ‌بال را تاجیک‌ها ابداع کرده‌اند.

آقای دکتر! چرا بعضی از واژه‌ها مثل همین یارانه یا بالگرد در فرهنگ عمومی می‌نشیند و جای خودش را پیدا می‌کند و بعضی دیگر آن‌طور که باید توجهی بهشان نمی‌شود؟

ممکن است دو دلیل داشته باشد. یکی این‌که معادلی که ما پیشنهاد داده‌ایم خوب نباشد. بالاخره کار ما هم ممکن است عیب و ایراد داشته باشد. یک دلیل دیگر هم این است که ترویج یک واژه محتاج کمک رسانه‌هاست. وقتی ما به جای ویدئوچک می‌گوییم بازبینی، این معادل، هیچ عیبی ندارد، اما یکدفعه می‌بینید انگار یکی با ملیت خودش لج کرده و برنامه‌ای می‌سازد و اسمش را هم می‌گذارد ویدئو چک! توی برنامه‌های صداوسیما هم بعضا تخلفاتی صورت می‌گیرد که جاهایی را متوجه می‌شوند و جلویش را می‌گیرند و بعضی جاها را هم متوجه نمی‌شوند. هر چه ما با صداوسیما همکاری داریم و از قضا همکاری خوبی هم هست اما در آخر می‌بینیم شخصی در یک گروه، برنامه‌ای درست کرده است که سلیقه‌اش نیست به زبان فارسی صحبت کند! این روزها هم به کار بردن لغت خارجی ابزاری شده برای کسانی که زبان نمی‌دانند تا زبان ندانستن خودشان را پشت تکرار این لغت‌ها پنهان کنند. بعید می‌دانم بعضی از این کسانی که برخلاف سیاست‌های صدا و سیما و کشور اصرار دارند لغت خارجی به کار ببرند، حتی زبان خارجی بدانند! بعید می‌دانم خیلی از این افراد بتوانند یک متن خارجی را از رو بخوانند یا آن را ترجمه کنند با این حال تصور می‌کنند استفاده از لغات فرنگی برای آنها حیثیت می‌آورد. از این خون دل‌ها و گرفتاری‌ها زیاد داریم. اگر رسانه در درجه اول صدا و سیما، عشق به زبان فارسی و عرق ملی نداشته و نگران زبان فارسی نباشند، دستگاهی به نام فرهنگستان هر چقدر هم کار خودش را خوب انجام بدهد، تنها می‌ماند.

بحث استفاده از بعضی واژه‌های خارجی شد. شاید بد نباشد بعضی رسم‌الخط‌های خاص را که برخی نویسندگان ما هم از آنها استفاده می‌کنند همین جا مطرح کنیم. نمونه عینی این موارد آقای رضا امیرخانی که رسم‌الخط خاص خودش را هم دارد. نظر شما در جایگاه رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره این نوع از رسم‌الخط و جدانویسی‌ها چیست؟

به دوست عزیزمان جناب آقای‌امیرخانی عرض می‌کنم این رسم‌الخطی که فرهنگستان تصویب کرده حاصل تجربه نه تنها بهترین استادان زبان و ادبیات فارسی معاصر بلکه امروز جهان است. چون بهترین استادان ادبیات فارسی در ایران امروز جمع هستند. یعنی ایرانِ امروز، مرکز و کانون اصلی زبان فارسی است. استادانی که در فرهنگستان بوده و هستند، برگزیدگان این رشته محسوب می‌شوند. اینها 60 سال از زندگی‌شان را صرف زبان فارسی کرده‌اند. با متون کهن و نویسندگان امروز و ادبیات فرنگی آشنا هستند. اگر مجموع کتاب‌هایی راکه استادان عضو شورای فرهنگستان چاپ کرده‌اند شمارش کنیم، شاید از هزار بیشتر باشد. یعنی هر کدام از اینها به‌طور متوسط 50‌کتاب تالیف کرده‌اند.

استادانی همچون احمد سمیعی، دکتر علی‌اشرف صادقی، استاد موحد، دکتر فتح‌ا... مجتبایی، بهاءالدین خرمشاهی یا همین مرحوم ابوالحسن نجفی. وقتی این افراد چند سال تحقیق کرده و دستور خط برای زبان فارسی تدوین و با بحث و مشورت و بررسی، چیزی را مصوب کرده‌اند چرا نباید از آن استفاده شود؟ من نمی‌گویم قانونی همه مجبورند اطاعت کنند ولی می‌گویم این افراد که دشمن جامعه و زبان فارسی نیستند. این افراد، عمرشان را در این راه صرف کرده و سزاوارتر این است اگر قانون و قاعده جدیدی هم وضع می‌شود، توسط این افراد وضع شود.

یعنی شـــما آن رســـم‌الخط را نمی‌پذیرید؟

بله! مثلا ما گفته‌ایم مصلحت خط‌فارسی در این است که کجا واژه‌ها سرهم و کجا، جدا نوشته شود. برخی جاها هم به سلیقه افراد واگذار می‌کنیم. مثلا ما نمی‌پسندیم کلمه همسایه را جدا به شکل «هم‌سایه» بنویسیم. برای این کار استدلال زبان‌شناسانه و ادبی داریم. این طور نیست که کسی بگوید من واژه «رهبر» را جدا به صورت «ره‌بر» می‌نویسم.

الان با همین واژه هم مشکل دارید؟ یعنی جدا نوشتن کلمه رهبر نادرست است؟

بله! قطعا نادرست است. رهبر باید سرهم نوشته شود.

استدلال آقای امیرخانی این است می‌گوید با جدانویسی، ظرفیت واژه‌سازی را که در زبان فارسی مغفول است و استفاده چندانی از آن نمی‌شود، نشان می‌دهم و این کار به خلق واژه‌های جدید می‌انجامد.

استدلال مقابل آن هم این است که این کلمات وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، چنان با هم جوش می‌خورند که دیگر معنای مرکب‌شان را از دست داده و بسیط می‌شوند. یعنی وقتی شما واژه «همسایه» را می‌شنوی نمی‌روی به معنای اولیه «هم+سایه» نگاه کنی.

البته من از نظر ایشان دفاع نمی‌کنم و در جایگاه رد و اثبات هم نیستم، ولی مثلا ایشان می‌گوید وقتی من کلمه پیشنهاد را جدا و به صورت «پیش‌نهاد» می‌نویسم ممکن است یک روز بشود به کلمه «پس‌نهاد» هم فکر کرد!

باشد اشکالی ندارد. اگر ما این واژه را سرهم بنویسیم مانع از این نیست به کلمه پس‌نهاد فکر نکنیم. ولی ممکن است آن را هم سرهم بنویسیم. استدلال اعضای شورای ما در فرهنگستان این است که این واژه‌ها بسیط شده و معنای عناصری را که در هم ترکیب شده از دست داده‌اند. این‌جور نیست که معنای این کلمه از جمع دو واژه‌ای درست شود که با هم ترکیب شده‌اند. به عنوان مثال شما وقتی دو فلز مس و روی را ذوب و با هم ترکیب می‌کنید، نتیجه کار یک آلیاژ جدید است که ویژگی‌ها و خصوصیات جدید خود را دارد. این آلیاژ یک هویت جدید پیدا کرده است. این جدانویسی‌ها ممکن است اشکالات بسیاری پدیدار کند. آقای امیرخانی قطعا اشتباه می‌کند. افراد دیگر هم به این صورت است. زبان و بخصوص خط چیزی نیست که با پسند و سلیقه هر کسی شکل بگیرد. در این صورت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. کار را باید به متخصص سپرد. الان کسی مثل استاد شفیعی کدکنی چگونه می‌نویسد؟ آیا ما قبول داریم دکتر شفیعی کدکنی، استاد به معنی کلمه در زبان و ادب و شعر فارسی است یا نه؟ آیا ایشان با خط‌فارسی از این تفنن‌ها می‌کند؟ آن کسان دیگری که سلیقه خودشان را اعمال و اعلام می‌کنند، صلاحیت‌شان از دکتر شفیعی کدکنی بیشتر است؟ باید به این استادان و بزرگان ادب فارسی و فرهنگستان اعتماد کرد. ضرورتی ندارد هر کسی در این باب اجتهاد کند.

بحثی هم مطرح شده بود که تاجیکستان، یک بسته پیشنهادی فرهنگستان مرکب از 16 هزار واژه را رد کرده است. این خبر صحت داشت؟

خیر! ما با تاجیکستان ارتباط خوبی داریم. واژه‌های پزشکی (هزارواژه) را در تاجیکستان با خط سیریلیک به صورت مناسب تاجیک‌ها و با همکاری دولت تاجیکستان به چاپ رسانده‌ایم. مثلا ما آنجا معادل روسی و انگلیسی را به خط سیریلیک و فارسی ذکرکرده‌ایم. این کارهای ما مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اگربخواهید مشکلات فرهنگستان را لیست کنید، مهم‌ترین سرفصل‌هایش چه چیزهایی هستند؟

در درجه اول، مشکل بودجه است. در سال‌های اخیر در مضیقه بوده‌ایم و این روی کارایی ما اثر گذاشته است. امیدواریم گشایشی حاصل شود.

این آمارهای که در مورد بودجه سال‌های 95 و 96 داده بودید، بودجه مصوب بود یا بودجه محقق شده؟

بودجه تخصیص یافته سال 96 ما خیلی کمتر از مقدار مصوب بود. در ماه‌های اخر کمی جبران شد که توانستیم تا حدی دیون خودمان را بپردازیم. محض اطلاع شما عرض کنم استادان عضو شورای فرهنگستان از اول سال 95 تا آخر 96 به مدت دو سال حق عضویت ماهانه خودشان را دریافت نکرده‌اند. یعنی حداقل دو سال ما بدهکار این افراد هستیم.

هنوز هم پرداخت نشده؟

خیر. هنوز هم پرداخت نشده! ما حداقل سه میلیارد تومان به این افراد و استادان که در 70 گروه ما کار می‌کنند بدهی داریم. اینها بخشی از مشکلات ماست. هر وقت بودجه فرهنگستان منتشر می‌شود، عده‌ای می‌نشینند و محاسبات و فضاسازی می‌کنند. البته اشتباه می‌کنند ولی خب فضای مجازی ـ همان‌طور که قبلا گفتم ـ عرصه‌ای بی‌صاحب است و بعضی‌ها هم همین بی صاحبی را دوست دارند. اتفاقا وقتی این انتقاد را مطرح کردم بعضی آقایانی که دوست دارند این فضای بی‌صاحب، همچنان بی‌صاحب بماند واکنش نشان دادند. بی‌صاحبی‌اش هم به این است که هر کسی هر کاری که بخواهد می‌کند و هر تهمتی هم که بخواهد می‌زند.

رهبر انقلاب اخیرا ذکر خیری کردند از مرحوم ابوالحسن نجفی و دیداری که ایشان به همراه جمعی از استادان و مسئولان فرهنگستان با رهبر انقلاب داشتند. از آن دیدار بگویید.

این دیدار مربوط به خیلی سال قبل است. ما در فرهنگستان یک بار با رهبر معظم انقلاب دیدار داشته‌ایم که در رسانه‌ها هم منعکس شده است. البته آن زمان من رئیس فرهنگستان نبودم و مرحوم دکتر حبیبی، ریاست فرهنگستان را به عهده داشت. خب آقا با کارهای مرحوم نجفی آشنا بودند و به ایشان احترام هم می‌گذاشتند.
ترجمه‌های ایشان را می‌پسندیدند و آن مرحوم را در زبان فارسی یک مجتهد می‌دانستند. ما به دوستان جوان خودمان از جمله همین دوست عزیزمان آقای امیرخانی توصیه می‌کنیم به تشخیص آقای ابوالحسن نجفی هم توجه کنند.(خنده)

به تجربه فرهنگستان، بی‌اعتنایی نکنیم

به دوست عزیزمان جناب آقای امیرخانی عرض می‌کنم این رسم‌الخطی که فرهنگستان تصویب کرده حاصل تجربه نه تنها بهترین استادان زبان و ادبیات فارسی معاصر، بلکه امروز جهان است.
چون بهترین استادان ادبیات فارسی در ایران امروز جمع هستند. یعنی ایرانِ امروز، مرکز و کانون اصلی زبان فارسی است. استادانی که در فرهنگستان بوده و هستند، برگزیدگان این رشته محسوب می‌شوند.
کلمات وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، چنان با هم جوش می‌خورند که دیگر معنای مرکب‌شان را از دست داده و بسیط می‌شوند. یعنی وقتی شما واژه «همسایه» را می‌شنوی نمی‌روی به معنای اولیه «هم+سایه» نگاه کنی.


پنجه در پنجه با فرهنگستان

در نوشته‌هایم از جدانویسی (جدا کردن وندها و بن‌ها) استفاده می‌کنم و یک نگاه شخصی بر‌آن حاکم است و هیچ‌وقت نسخه عمومی نمی‌دهم. جدانویسی لازم است. این کار را می‌کنم تا اگر در دوره‌ای مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی مدعی شوند کسی قادر نیست کلماتی که جدانویسی شده را بخوانند، دلایلی برای نقض این حرف داشته باشم. تابه‌حال هم این‌گونه نبوده که کسی به خاطر رسم الخط کتاب آن را کنار بگذارد. دلایل محکمی برای جدانویسی دارم. پیش‌فرض اول این است که از نظر من زبان فارسی در خطر است و مورد بعدی این است که نویسنده پاسدار زبان فارسی است.

محمدصادق علیزاده

روزنامه‌نگار