فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

ماجرای آن عکس روی دیوار مجمع

مجادله رضا امیرخانی با مجمع ناشران انقلاب اسلامی وارد فاز تازه‌ای شده است

ماجرای آن عکس روی دیوار مجمع

لابد دیده‌اید که در وصف فلان نویسنده یا بازیگر می‌گویند «بی‌حاشیه، کار خود» را می‌کند؛ کسانی که از این توصیفات بهره می‌برند، اساسا مقصودی ایجابی از به‌کاربردن آن دارند. این انگاره سنتی اما چندان با ملاحظات امروزین حرفه‌ای‌گری، سازگار نیست.

بزرگ‌ترین بنگاه‌های اقتصادی نشر در دنیا هم به نویسنده‌ها یاد می‌دهند چگونه اثر خود را با حضورها و غیاب‌ها و با موضع‌گیری‌ها و سکوت‌ها تبلیغ کنند. امروزه، قصه‌نویس‌های حرفه‌ای در جهان ادبیات کسانی نیستند که اثرشان را به ناشر تحویل می‌دهند و همه چیز را به او می‌سپارند. حالا برخی ناشران داخلی هم طی کلاس‌هایی آموزشی به برخی نویسنده‌هایشان یاد می‌دهند خودشان پشت کتاب‌شان بایستند و پابه‌پای اتفاقاتی که برایش می‌افتد، جلو بیایند. رضا امیرخانی، حتما جزو یکی از این نویسنده‌های حرفه‌ای است که البته بسیار پیش از این‌که ناشران دست به کار شوند و به نویسنده‌هایشان چنین نکاتی را یاد بدهند، خودش در این زمینه استاد بود. او، برند داستان‌نویسی امروز ایران است و هویت این برند را صرفا از سر قصه‌هایی که نوشته ارتقا نداده است. امیرخانی هم به وقایعی که پیرامون آثارش رخ می‌دهند حساس است و هم به رخدادهای فرهنگی و اجتماعی که مستقیما او را نشانه نرفته‌اند. بلد است کی حرف بزند و کی سکوت کند و چندسالی است مزد این رفتار حرفه‌ای را با استقبال چشمگیر مخاطبان ادبیات داستانی از نوشته‌هایش دریافت کرده است. او خلاف بسیاری از هم‌نسلانش و پیشکسوتانش، به این افتخار نمی‌کند که «روزنامه» نمی‌خواند و «اخبار» را دنبال نمی‌کند و کاری به کار کسی ندارد؛ تقریبا همه رویدادهای ادبی و فرهنگی را رصد می‌کند و به‌خصوص نسبت به آنها که درباره خودش هستند واکنش نشان می‌دهد. کمتر فعال فرهنگی را می‌توانید سراغ کنید که اضلاع یک مربع از مواضع مختلف را پوشش دهد؛ او هم از سوی اصلاح‌طلبان مورد انتقاد و تحسین واقع می‌شود و هم از جانب اصولگرایان. اما ماجرای تازه‌ترین جدل لفظی او با یکی دیگر از فعالان فرهنگی چیست؟

حقیقتش را بخواهید ماجرا از انتشار تازهترین اثر داستانی امیرخانی با نام «ر ه ش» آغاز شد؛ از همان روزی که ملت جلوی کتابفروشی انتشارات افق برای خرید این کتاب با امضای نویسندهاش صف بستند. مجادله بر سر این اثر او از این شروع شد که کیهان «ر ه ش» را نه یک رمان، بلکه «بیانیهای سیاسی علیه شهردار سابق تهران» خواند اما ماجرا از شهرداری و کیهان و دیگران فراتر رفت و حتی به مواردی عجیب و غریب هم رسید. مثلا یکی از منتقدان، به انطباق شماره صفحات کتاب با موضوعی تاریخی اشاره کرده بود که نشان میداد، تحلیلها و قرائتها از آثار امیرخانی وارد فاز تازهای هم شده است. امیرخانی بعدها در گفتوگو با خبرآنلاین درباره این ماجرا توضیح داد. او به این خبرگزاری گفت: «کتاب یک فصل درباره صفویه دارد که از صفحه 76 تا 88 شروع میشود و طبق ادبیات آن زمان، از واژه اولیالامر برای شاهان صفوی استفاده کردم. یکی از منتقدهای کتاب این شماره صفحات را به عنوان نماد گرفته با سالهای 76 تا 88 زمان حاضر و با صفویه مقایسه کرده و در پایان هم بیان کرده بود که تهران مساله اصلی نیست بلکه امالقرای جهان اسلام مدنظر است و این دقیقا همان زمانی است که امیرخانی مخالف نظام شده است.» حالا نزاعی دیگر بر سر «ر ه ش» و امیرخانی آغاز شده است؛ نزاعی که اتفاقا پس از انتشار همین گفتوگوی دوم خردادماه خبرآنلاین با امیرخانی میشد حدس زد که از سر گرفته خواهد شد.

حمله به مجمع

امیرخانی طی آن گفتوگو معتقد بود که نقدهای سیاسی واردآمده به آثارش به مخاطبان ارتباطی ندارد و به «یکسری رقبا» مربوط است؛ یکسری رقبا که به گفته او «از محل انقلاب اسلامی تغذیه میکنند». او در ادامه در این باره گفته بود: «اینها پول میگیرند از حکومت با این توجیه که اگر ما نباشیم کسی ادبیات انقلاب اسلامی را نمیخواند. به ما پول بدهید تا مردم را با پویش و تخفیف و خرید ارگانی و شوی هنرپیشه و سلبریتی کتابخوان کنیم. وقتی بگویند مردم به طور طبیعی کتاب انتخاب میکنند و میخوانند باید توطئه شرق و غرب را در بازار کتاب نشان دهند و بگویند فلان ناشر آمریکایی و دیگری معاند است و... . حالا میرسیم به «رهش» و باقی کتابهای من و رفقای من. اصلیترین خطر برای رزق و روزی آنها ماییم دیگر. به محض انتشار کتاب امثال من، باید به بالادستیهاشان توضیح دهند که این کتاب مال ضدانقلابهاست و برای همین مردم میروند سراغش!! (نقض غرضی از این بزرگتر نداریم. طرف میگوید آنچه استقبال میشود مال مخالفان انقلاب است و برای کتابخوانی موافقان انقلاب باید پول خرج کرد و پولش را هم باید به ما بدهید!) این فضای مجمع ناشران و رجانیوز است. چه در قیدار و چه در رهش، از ۸۸ به بعد هر کتابی که از من در آمد، در فاصله چند ساعت اولین حملات بسیار تند و منفی به وسیله همینها در شبکههای اجتماعی بیرون آمد. و این یعنی جلوگیری از فروش کتاب. خوب... هم نفسشان حق بوده است و هم منطقشان موثر... چون مردم هم کار خودشان را میکنند و کتاب را میخرند!» در ادامه هم در عین پاسخ به انتقادهایی که به او شده که اثرش تضادهایی با سیاستهای رسمی توسعه جمهوری اسلامی دارد میگوید که اتفاقا به خاطر اینکه آدمی مذهبی است، نوشتههایش رنگ متفاوتی دارد با آثار باقی قصهنویسها. وقتی او از اشاره کلی به منتقدانش گذشته و به ذکر مصادیقی چون «بچههای مرتبط با مجمع ناشران و رجانیوز و...» پرداخته، معلوم بود که باید منتظر پاسخی از جانب مجمع ناشران انقلاب اسلامی باشیم؛ اتفاقی که چند روز پیش و در گفتوگوی روزنامه «صبح نو» با میثم نیلی مدیر عامل مجمع ناشران افتاد.

دفاع از مجمع

مجمع ناشران انقلاب اسلامی حالا هفتساله است. هم از ناشران انقلابی حمایت میکند و هم خودش دست به کار انتشار آثار شده. وقتی چند روز پیش میثم نیلی به عنوان مدیر عامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، به بهانه هفتسالگی مجمع پای گفتوگو با روزنامه «صبح نو» نشست، میشد حدس زد که بحث از این مناسبت فراتر خواهد رفت و به سمت رضا امیرخانی و انتقاداتش خواهد کشید. او ابتدا با اشاره به اینکه «به رضا امیرخانی به عنوان سرمایه انقلاب نگاه میکنیم» و «دوست نداریم رابطهمان با ایشان غیرمحبتآمیز و غیردوستانه باشد»، «رضا امیرخانی از نظر ما نویسنده خوب و متعلق به جبهه انقلاب است و حتی اگر وی به مجمع باز هم بد و بیراه بگوید، نظر ما درباره ایشان تغییری نمیکند و هیچ ریاکاری هم در این موضع نیست» و «عکس ایشان هم بهعنوان یکی از نویسندگان خوب جبهه انقلاب در مجمع نصب شده است»، از این تعارفات گذشته و در پاسخ به سوال خبرنگار درباره مجادله امیرخانی با مجمع، حرف اصلی را زده بود: «ایشان درباره مجمع متأسفانه دقیق اظهارنظر نمیکند. گفتهاند کسانی از مجمع کتابهای من را نقد میکنند که باید گفت نقد فیالجمله مطلوب است و نویسندههای حرفهای نقد کتابشان را باعث رشد خودشان و ترویج آثارشان میدانند؛ اما اینکه مجمع ناشران جریان نقد کتاب اخیر ایشان را راه انداخته است، خیر، صحیح نیست. البته درباره بعضی کتابهای ایشان نظرات شخصی داریم؛ اما اینکه در مجمع تصمیم گرفته باشیم که این کتابها نقد شوند، نه، درست نیست؛ من از جایگاه یک همسنگر همواره به آقای امیرخانی بهعنوان یک سرمایه نگاه کردهام و دوست دارم این سوءتفاهمها برطرف شود.»

لحن نیلی در این گفتوگو بسیار نرم بود و به نظر میرسید که مجمع ناشران همچنان هدف اولیهاش را در مواجهه با رضا امیرخانی، جذب او در نظر گرفته است. در واقع نیلی به جای حملهای متناسب با حرفهای تند و تیز نویسنده «ر ه ش»، صرفا به انکار ادعای او مبنی بر نقشآفرینی مجمع در شکلگیری جریانی در نقد آثار نویسنده پرداخته بود.

نسبت عکس من و تو!

نرمخویی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی در پاسخ به ادعای امیرخانی، آقای نویسنده را آرام نکرد. در ادامه این ماجرا نویسنده «ر ه ش»، متنی بسیار تند و تیزتر از انتقاد نخستش را منتشر و دست به اقدام متقابل زد. متنی که انتشار آن از جانب فردی چون امیرخانی کمی عجیب مینمود. او در این متن که در کانال سایت شخصیاش منتشر شده نوشته: «جالبتر اینجاست که برخی از این منتقدان فیالجمله مطلوب، فقط سر کتابهای من نقدنویس میشوند و در دوره کمکاری من آنها نیز کمکار میشوند! نسبتی بین امثال ما نیست بجز نسبت عکس، البته نه آن عکسی که زدهای به دیوار مجمع!» هرچند باید منتظر ماند و دید سرانجام این مجادله چه خواهد شد، اما نمیتوان از تند بودن این فضا گلهمند نبود. ناظران بیرونی حوزه فرهنگ که خارج از قواعد و مناسبات داخلی عناصر فرهنگی، این حوزه را تماشا میکنند، تلخی این کنشها به همین زودی از زیر زبانشان زدوده نمیشود. اهل فرهنگ نسبتی با کلمه و زبان دارند و این اختلاف مناظر چیزی نیست که با کلمه نشود آن را حل کرد.

صابر محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد