فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

کتاب‌های زرد اگر مخاطب نداشتند از سطح بازار جمع می‌شدند


 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۸
 
 
فریبا نباتی معتقد است وضعیت فرهنگ کشور مثل وضعیت اقتصاد و اجتماع کلاف سردرگمی ‌است که همه ما را دچار چه کنم کرده است، وقتی دولت‌ها در تمام این سال‌ها خواسته‌اند بر همه عرصه‌های فرهنگی مسلط باشند بهتر است راهکارها را هم خودشان تبیین کنند.
 
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)_ملیسا معمار: کیفیت کتاب‌هایی که در هر جامعه‌ای منتشر می‌شود نقش مهمی در آگاهی بخشی درست و صحیح به جامعه دارد. اهمیت این مساله در حوزه کتاب‌های کودک و نوجوان، بیشتر نمایان می‌شود چرا که لوح پاک ذهن کودکان به راحتی پذیرای مطالبی است که در کتاب‌ها مطالعه می‌کنند. در این میان نقش کارشناسان نشر و تاثیری که در تعیین کیفیت آثار منتشر شده دارند مهم و تعیین کننده است. فریبا نباتی از نویسندگان، مترجمان و پژوهشگرانی است که علاوه بر نویسندگی، سال‌ها به عنوان کارشناس نشر در انتشاراتی مانند به‌نشر و امیرکبیر فعالیت داشته است و در حال حاضر مشاور فرهنگی نشر پیدایش است. به این بهانه با او
وظیفه ما این نیست که فقط خوراکی مطبوع برای مخاطبانمان تولید کنیم. به طور قطع وظیفه ما این است که ضمن رعایت ذائقه مخاطب، سلیقه و سواد آن‌ها را ارتقا دهیم
گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.
 
به عنوان کسی که سال‌ها به عنوان کارشناس و مشاور نشر در انتشارات مختلف فعالیت داشته، معیارهای انتخاب و گزینش آثار در طول سال‌ها چه تغییر و تحولاتی داشته است؟
سوال خوبی است. این معیارها تغییر کرده‌اند اما نه چندان زیاد. به عنوان کسی که از کار قصه‌نویسی و گزارش‌گری وارد حیطه کارشناسی نشر کتاب شدم و در چند انتشاراتی به طور فعال کار کرده‌ام، با قاطعیت می‌گویم که همیشه نگاهی کیفی به آثار داشته‌ام. تسلط نویسنده و مترجم بر متن، موفقیت نویسنده در نوشتن متن (اعم از داستان و غیر و داستان) همیشه برایم ملاک اول بوده و هست. همچنین در بسیاری از موارد کافی بوده و هست که موضوع مخاطب داشته باشد. بهتر است بگویم با تغییر ذائقه مخاطب طبیعتا ملاک‌های انتخاب اثر هم براساس آن تغییر کرد اما ملاک کیفی همچنان ثابت ماند. زمانی آثار واقع‌گرایانه بیشتر مخاطب داشت و رویکرد ما نیز به این‌گونه آثار بود. در این مقطع زمانی مخاطبان کودک و نوجوان از آثار فانتزی و ژانری استقبال می‌کنند و طبیعتا ما هم برای اقناع آنان به این‌گونه آثار توجه می‌کنیم. اما تاکید می‌کنم برای بسیاری از کارشناسان نشر ملاک اصلی انتخاب اثر کیفیت آن است که کیفیت هم در آثار داستانی و غیر داستانی ملاک‌های بسیاری دارد که در حوصله این مقال نیست.

چه معیارها و ویژگی‌هایی برایتان اهمیت بیشتری
کارشناس نشر فقط درباره کیفیت اثر فکر نمی‌کند بلکه باید نسبت به بسیاری از حواشی چاپ اثر هم حساس باشد. هر چند که در ظاهر تنها رعایت ملاک کیفی کافی به نظر می‌رسد اما بنا بر سیاست‌های انتشاراتی‌های مختلف، ملاک‌ها و طبیعتا چالش‌ها تغییر می‌کند و بیشتر و کمتر می‌شود
دارد؟

کیفیت،کیفیت،کیفیت. این اصلی‌ترین ملاک انتخاب و کارشناسی است.
 
اسم نویسنده و برند بودنش در کارشناسی کتاب‌ها چقدر برایتان مهم است؟
هر چند سابقه و توان صاحب اثر برایم بسیار مهم است اما این تنها معیار انتخاب اثر نیست. سابقه و نام صاحب اثر تا جایی مهم است که بر روی کیفیت اثر تاثیر داشته باشد، اگر نه چه بسیارند نویسندگان و مترجمان و تصویرسازانی که با نخستین آثارشان ثابت کرده‌اند که می‌توان نام نداشت و اثری با کیفیت خوب نوشت.


در گزینش آثار چقدر به سلیقه و خواست مخاطب توجه می‌کنید؟
سلیقه مخاطب بی‌شک یکی از مهم‌ترین معیارهای هر صنعتی است که نشر کتاب هم از آن جدا نیست. اما وظیفه ما این نیست که فقط خوراکی مطبوع برای مخاطبانمان تولید کنیم. به طور قطع وظیفه ما این است که ضمن رعایت ذائقه مخاطب، سلیقه و سواد آن‌ها را ارتقا دهیم. دلیل بسیاری از پژوهش‌ها و نقدها و جلسات و همایش‌ها هم همین ارتقاء کیفی آثار و سلایق مختلف است.

در طول سال‌هایی که به عنوان کارشناس نشر یا مشاور فعالیت داشته‌اید، توانسته‌اید نویسنده‌ یا کتاب خاصی را که ناشناخته بوده در جامعه معرفی و مطرح کنید؟
بله، سعی کرده‌ام چنین فرصتی را برای همکاران و دوستان نویسنده و مترجم و تصویر سازمان فراهم کنم. اما بهتر است بگوییم که این خود همکارانمان بوده‌اند که با همت و پشتکار بسیارشان توانسته‌اند آثار بسیاری را وارد حوزه نشر کنند و موفق شوند. و اجازه بدهید از کسی نام نبرم چرا که به نظرم خود این دوستان می‌دانند که نخستین اثرشان را در کدام انتشاراتی منتشر کرده‌اند و کدام ناشر این امکان را برایشان فراهم کرده‌است. اما جواب سوالتان را باز قاطعانه می‌دهم:بله.

در زمینه کارشناسی کتاب‌ها با چه چالش‌هایی روبه‌رو هستید؟
چالش‌ها بسیارند. از کیفیت اثر و جذابیت موضوع گرفته تا اداره صدور مجوز کتاب و میزان ممیزی اثر و نحوه برخورد با صاحب اثر و جلب رضایت
طی بیست سال اخیر با توجه به رویکرد مخاطب محور می‌توانم بگویم که در زمینه تالیف کتاب کودک بسیار جلو رفته‌ایم. به جد می‌توان گفت برخی از نویسندگان ما توانسته‌اند آثاری هم‌پایه آثار خوب نویسندگان مطرح غربی خلق کنند
کارشناسان دیگر و رعایت الویت‌های انتشارات و ...به عبارتی کارشناس نشر فقط درباره کیفیت اثر فکر نمی‌کند بلکه باید نسبت به بسیاری از حواشی چاپ اثر هم حساس باشد. هر چند که در ظاهر تنها رعایت ملاک کیفی کافی به نظر می‌رسد اما بنا بر سیاست‌های انتشاراتی‌های مختلف، ملاک‌ها و طبیعتا چالش‌ها تغییر می‌کند و بیشتر و کمتر می‌شود.

کیفیت کتاب‌های کودک تالیفی و ترجمه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
طی بیست سال اخیر با توجه به رویکرد مخاطب محور می‌توانم بگویم که در زمینه تالیف کتاب کودک بسیار جلو رفته‌ایم. به جد می‌توان گفت برخی از نویسندگان ما توانسته‌اند آثاری هم‌پایه آثار خوب نویسندگان مطرح غربی خلق کنند. تعدادشان هم کم نیست، اما نام نمی‌برم مبادا کسی را و اثری را از قلم بیندازم و البته نامشان هم در این چند خط نمی‌گنجد. اما در زمینه رمان نوجوان صرف نظر از تلاش دوستان و همکاران در نشرهای مختلف و مخصوصا حمیدرضا شاه‌آبادی در کانون پرورش فکری می‌توانم بگویم هنوز راه طولانی‌ای در پیش داریم. هر چند که نویسندگان‌مان گاهی اوقات آثار برجسته‌ای تولید کرده‌اند که نمی‌توان به راحتی از کنارشان گذشت اما این راه درازی‌ است که برای طی آن باید سال‌ها تلاش کرد. از طرفی هم شاید توقع زیادی از نویسندگان‌مان داریم. می‌دانید که وضع نشر کتاب چگونه است. یک نویسنده برای خلق یک اثر درخور مقایسه با آثار برتر غرب، چند سال باید کار کند تا هزار یا حداکثر دو هزار شمارگان اثرش وارد بازار شود؟ در طی این چند سال چقدر می‌تواند درآمد داشته باشد تا با فراغ بال اثرش را خلق کند؟ ناشر هم که همین وضع را دارد. سرمایه‌ای را که روی کتاب می‌گذارد
کتاب‌های زرد، مطبوعات زرد، اغذیه زرد، پوشاک زرد، تفریح زرد و زرد و زرد و زرد. باید باور کنیم این زردها اگر مخاطب نداشتند از سطح بازار جمع می‌شدند اما مخاطب دارند، بازار دارند، فروش دارند. هم فروشنده دارند و هم خریدار
چند سال بعد باید پس بگیرد؟ سودش را چند سال بعد دریافت می‌کند؟ قبلا هم گفتم وضع تولید و نشر کتاب بسیار پیچیده است. هم و عزم جدی می‌طلبد، فداکاری و گاهی ایثار می‌خواهد. اصلا کار فرهنگی در کشورمان فداکاری می‌خواهد، به شرط اینکه صاحب خانه‌ها هم برای گرفتن اجاره‌شان و تاجران هم برای دریافت سود بیشترشان و حاکمان هم برای رسیدن به قدرتشان کمی فداکاری به‌خرج دهند. اگر نه ما پیش نخواهیم رفت، ما فرو می‌رویم.
 
چرا در بازار کتاب کودک و نوجوان با انبوه کتاب‌های زرد و بازاری مواجه‌ایم؟
کتاب‌های زرد، مطبوعات زرد، اغذیه زرد، پوشاک زرد، تفریح زرد و زرد و زرد و زرد. باید باور کنیم این زردها اگر مخاطب نداشتند از سطح بازار جمع می‌شدند اما مخاطب دارند، بازار دارند، فروش دارند. هم فروشنده دارند و هم خریدار. ‌اما به نظرم مهم‌ترین دلیل بازار اینگونه اجناس (بگذارید با همین لفظ درباره‌شان سخن بگویم،اگر نه نمی‌شود نام این جنس‌ها را کالای فرهنگی و یا کتاب گذاشت، که کتاب نامش حرمت دارد) ارزان بودنشان است. ببینید وقتی کتابی با کیفیت چه از نظر محتوا و چه از نظر ظاهر منتشر می‌شود قطعا برای تولید آن سرمایه بیشتری مصرف شده. جدای از کارشناسی اثر، هزینه‌های ویرایش، تصویرسازی و صفحه‌آرایی و گرافیک، جلد و کاغذ و چاپ و صحافی هزینه‌های کمی نیستند. ناشران زردکار به معماران بساز و بفروش شبیه‌اند و ناشران کتاب و آثار فرهنگی با کیفیت به مهندسازان کارآزموده و متعهد و قانون‌مدار. خب طبیعی است که چنین می‌شود. مخاطب ما کتاب می‌خواهد. ‌برخی قیمت را در نظر می‌گیرند و برخی کیفیت را. بنابراین به نظرم علت اصلی فروش این نوع اجناس این است که مخاطب هنوز
به عنوان کسی که بیش از 30 سال است که در بخش فرهنگ مکتوب کشور نقش کوچکی داشته‌ام خیلی راحت بگویم که سر کلاف دست من و امثال من نیست. ما سا‌ل‌هاست که کار می‌کنیم، فریاد می‌زنیم، بحث می‌کنیم و فقط راهپیمایی نکرده‌ایم، کسی هم به علامت تایید و یا تکذیب سری تکان نداده است. وضعیت فرهنگ کشور مثل وضعیت اقتصاد و اجتماع کلاف سردرگمی ‌است که همه ما را مشغول چه کنم کرده است
به این نتیجه نرسیده است که کیفیت چه نقشی در ارضای نیازش دارد.از طرفی دیگر نهادهای نقش دهنده و هدف ‌گذار و سیاست گذار در این بساز و بفروشی اجناس زرد بسیار موثرند.

مثلا فکر کنید که ما بعد از چند ماه سرمایه‌گذاری مادی و زمانی اثری را - که جوایز جهانی بسیار برده و موضوعی جذاب و تاثیرگذار و انسانی دارد-  به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌فرستیم تا بررسی کنند و مجوز  بدهند. ارشاد هم بعد از یکی دو ماه نامه‌ای می‌دهد و می‌گوید یک فصل از رمان را حذف کنید چرا که در آن فصل سگ وارد خانه شده و این جزو خطوط قرمز است. حالا هر چه قسم آیه و قرآن بخورید که این سگ فرار کرده و ناآگاه وارد خانه شده و در همان فصل هم آمده که بانوی خانه مخالف حضور سگ در خانه بوده و پسرک شخصیت اول داستان هم در تمام طول فصل داشته دنبال سگ می‌دویده تا از خانه بیرونش کند و...، فایده‌ای ندارد که ندارد. فصل باید حذف شود. یعنی بخشی از طرح داستان حذف شود. یعنی از صفحات وسط کتاب صفحه آرایی شده ۶ صفحه حذف شود و‌... در این شرایط شما چند ناشر بساز بفروش سراغ دارید که اینگونه معضلات را داشته باشد؟

یا مثلا ناشری آثار چاپ شده ناشران دیگر را انتخاب می‌کند و به مترجمی دم دستی می‌دهد و بدون ویرایش و هزار زحمتی که ناشر خوب کتاب را عرضه کرده، همان اثر را با چند هزار تومان تفاوت قیمت وارد بازار می‌کند. مخاطب از همه جا بی‌خبر هم می‌رود و ارزان‌تر را می‌خرد و ناخودآگاه به عرضه اجناس زرد کمک می‌کند. البته تبلیغات زردها هم کم موثر نیست. از آن طرف این را هم در نظر بگیرید که اصلا این رنگ زرد هم عجیب طرفدار دارد.

نقش کارشناسان نشر در این زمینه چیست؟
خب اول این را بگویم که من فعلا فقط مشاور فرهنگی انتشارات پیدایش هستم‌. اما به عنوان کسی که بیش از 30 سال است که در بخش فرهنگ مکتوب کشور نقش کوچکی داشته‌ام خیلی راحت بگویم که سر کلاف دست من و امثال من نیست. ما سا‌ل‌هاست که کار می‌کنیم، فریاد می‌زنیم، بحث می‌کنیم و فقط راهپیمایی نکرده‌ایم، کسی هم به علامت تایید و یا تکذیب سری تکان نداده است. وضعیت فرهنگ کشور مثل وضعیت اقتصاد و اجتماع کلاف سردرگمی ‌است که همه ما را مشغول چه کنم کرده است. متاسفم از صراحت لهجه‌ام. وقتی دولت‌ها در تمام این سال‌ها خواسته‌اند بر همه عرصه‌های فرهنگی مسلط باشند بهتر است راهکارها را هم خودشان تبیین کنند و ماهم این وسط همچنان کار می‌کنیم و کار می‌کنیم تا تمام شویم.

کلیو کینگ در 94 سالگی از دنیا رفت


 
تاریخ انتشار : شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۷
 
 
کلیو کینگ، نویسنده شناخته‌شده‌یِ کتاب کودک در 94 سالگی دار فانی را وداع گفت.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، کلیو کینگ، نویسنده انگلیسی داستان محبوب کودکان تحت عنوان Stig of the Dump در  94 سالگی از دنیا رفت.
 
کینگ کار حرفه‌ای خود را از سال 1958 با نوشتن داستان «حمید از حلب» آغاز کرد که درباره یک همستر و برای رده سنی کودکان بود و به مدت پنج دهه به فعالیت خود ادامه دارد. نویسنده انگلیسی علاوه بر نوشتن نمایش‌های مخصوص کودکان 20 کتابِ کودک نیز به نگارش درآورده است.
 
اما این داستان استیگ بود که نام او را بر سر زبان‌ها انداخت و در میان نسل‌های مختلف ماندگار کرد. استیگ بین سال‌های 1981 تا 2002 به اقتباس‌های مختلف تلویزیونی تبدیل شد و برای کودکان نسل‌های مختلف خاطرات جذابی را ثبت کرد.
 
مایکل روزِن، که عنوان لوریتِ-مهم‌ترین جایگاه نویسنده کتاب کودکان- داستان کودک را در سال‌های گذشته یدک می‌کشید به تأثیر شخصیت‌های محبوب کینگ بر جامعه اشاره کرد و گفت: «او یکی از نویسندگان خاص انگلیس بود و داستان‌هایی نمادین خلق کرد که در اذهان مخاطبانش ماندگار شده است.
 
فرانچسکا داو، مدیر بخش کودکان انتشارات پنگوئن رندوم هاوس گفت خوب به یاد دارد در کودکی داستان استیگ و دامپ را خوانده است و «تصویرسازی زندگی درونی یک کودک و همچنین خلق ایده‌هایی چون زبان جهانیِ دوستی و اهمیت بازیافت از مفاهیمی است که در دنیای کنونی نیز اهمیت دارد و کهنه نشده است.»
 
کینگ در سال 1924 در ریچموند به دنیا آمد و در شهری کوچک در نزدیگی کِنت بزرگ شد. نویسنده انگلیسی در دانشگاه کمبریج درس خواند و در دوره جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی بریتانیا خدمت کرد. سال 1960 بود که داستان استیگ را نوشت و به شخصیتی جهانی تبدیل شد.
 
پس از اتمام کتابش به ناشران مختلف سر زد و12 انتشارات کتابش را رد کردند تا در نهایت در سال 1963 داستانش را در انتشارات «کای وب» منتشر کرد. داستانی که همچنان در بازار کتاب موجود است و تاکنون دو میلیون نسخه از آن در دنیا به فروش رفته است.
 
موفقیت مالی کینگ سبب شد بتواند شغلش را در کنسولگری بریتانیا رها کند و در سن 50 سالگی به یک نویسنده تمام‌وقت تبدیل شود اما هیچ‌وق نتوانست موفقیت تجاری نویسندگانی چون فیلیپ پولمن و جی. کی. رولینگ را به دست بیاورد. خود وی در توضیح این موضوع به گاردین گفته بود: «در دوره من نویسندگان کتاب کورک را جدی نمی‌گرفتند. نقدی بر آثارشان نمی‌نوشتند و فقط خلاصه‌ای از کتاب را در مجلات ارائه می‌دادند.»

مخاطب از هزینه‌های تولید کتاب صوتی بی‌اطلاع است


 
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۹
 
 
حمید‌رضا شربتیان نخستین تجربه استفاده از کتاب صوتی را بسیار با اهمیت می‌داند و معتقد است که خرید کتاب صوتی برای تولید‌کننده چندان مهم نیست بلکه بازگشت مشتری و تکرار خرید، اهمیت دارد.
 
خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) کتاب صوتی یا گویا استفاده از فناوری برای انتقال و به اشتراک‌گذاری محتوا به شیوه‌های نوین است. این نوع از کتاب بعد از توجه تولید‌کنندگان به موسیقی و انتخاب گوینده حرفه‌ای و صاحب‌نام، جایگاه قابل توجهی بین مخاطبان پیدا کرده است. بازار کتاب صوتی در ایران به زعم بسیاری از کارشناسان فعال در حوزه نشر کتاب و براساس توجه مردم به ابزار و فناوری‌های نوین موبایلی روبه‌رشد است. بنابراین تولید‌کنندگان به قیمت به‌عنوان یکی از مولفه‌های تاثیرگذار البته در کنار تولید کیفی توجه دارند. درباره معیار‌های تعیین قیمت با حمیدرضا شربتیان؛ مدیرعامل شرکت «نوار» به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.  
 
قیمت‌گذاری کتاب صوتی در ایران چگونه تعیین می‌شود؟ مجموعه نوار به‌عنوان یکی از پیشگامان تولید این نوع کتاب چکونه عمل می‌کند؟
با توجه به افزایش فعالیت ناشران کتاب صوتی طی چند سال گذشته میانگین قیمت 12 هزار تومان برای نسخه‌های دیجیتال به‌ قیمتی تثبیت‌شده درآمده است. در مجموعه «نوار» برای تعیین قیمت نسخه‌های دیجیتال چند معیار تعریف شده است. نخست اینکه نسخه دیجیتالی کتاب صوتی،‌ از نسخه چاپی گران‌تر نباشد؛ به‌عبارت دیگر قیمت نسخه چاپی به‌عنوان حداکثر بهاء در نظر گرفته می‌شود. به‌عنوان مثال نسخه کاغذی کتاب «بلندی‌های بادگیر» در بازار 20 هزار تومان است. شرکت نوار تلاش می‌کند نسخه دیجیتالی این کتاب صوتی را زیر 20 هزار تومان عرضه کند و به آن‌ نیز پایبند است. البته نباید فراموش کرد که برای تولید نسخه صوتی، هزینه بسیار بیشتری در مقایسه با نسخه چاپی هزینه شده است.
 
چرا تلاش دارید تا قیمت تمام شده محصول خود را پایین‌تر از نسخه چاپی حفظ کنید؟

دلیل اصلی تلاش و تاکید بر تعیین قیمت نسخه صوتی، پایین‌تر از نسخه چاپی این است که مخاطب این دو قیمت را مقایسه می‌کند. البته از فرآیند تولید بی‌خبر است؛ به‌عبارت دیگر مخاطب همان‌طور که از هزینه تولید کتاب چاپی اطلاع ندارد به همان میزان از هزینه‌های بیشتر تولید کتاب صوتی نا‌‌آگاه است. هزینه‌هایی که برای گوینده، میکس و مسترینگ و بازاریابی که به‌صورت دیجیتال صرف می‌شود. اما به‌هرحال برای افزایش تمایل مردم به کتاب‌های صوتی به‌ویژه در قالب دیجیتال، تلاش داریم این کالا زیر قیمت نسخه چاپی عرضه شود.
 
تلاشی که به نظر می‌رسد بیشتر معطوف به حفظ بازار است.
بله. ضمن اینکه تلاش می‌کنیم با تولید کتاب صوتی مردم را با کتاب آشتی دهیم. در مجموعه نوار، استاندارد‌هایی تعریف شده که به‌هیچ عنوان از آن‌ها عدول نمی‌کنیم. معتقدیم که خرید اول کاربر چندان مهم نیست، بلکه بازگشت کاربر و تکرار خرید از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین اگر کیفیت را فدای قیمت کنیم در واقع بازگشت کاربر را از دست خواهیم داد. پس تلاش می‌کنیم با حضور گویندگان شاخص و استفاده از امکانات برتر ضبط، جریان تولید با کیفیت را رعایت کنیم.
 
سهم گویندگان از فروش چطور تعیین می‌شود؟
هر ناشر صوتی به شیوه‌های متفاوتی عمل می‌کند. پیش از آغاز همکاری بین ناشر و گوینده توافق‌نامه از سوی دو طرف امضا می‌شود. معمولا سهم گوینده به ازای هر صفحه و یا هر دقیقه خروجی پرداخت می‌شود؛ مگر اینکه توافق دیگری بین گوینده و ناشر منعقد شده باشد. همچنین ناشر نسخه کاغذی نیز از فروش نسخه صوتی کتاب خود، سهم دریافت می‌کند.
 
اگرچه ناشران کتاب‌های کاغذی نیز به روال ثابتی برای تعیین قیمت کتاب نرسیده‌اند، به نظر می‌رسد تولید‌کنندگان کتاب‌های صوتی برای تعیین چشم‌‌انداز روشن‌تر به تشکیل انجمن یا تشکل صنفی نیازمند هستند. اینطور نیست؟
بله. ناشران صوتی به این انجمن و یا تشکل قانونی برای ارائه معیار‌های فعالیت و تعیین حداقل‌ها نیاز دارند. یکی از کارکرد‌های این انجمن هم می‌تواند تعریف معیار‌های قیمت‌گذاری باشد.
 
به‌جز مساله قیمت‌گذاری، چه حداقل‌‌های دیگری با وجود انجمن محقق می‌شود؟
رسیدگی و نظارت بر مسائل داخلی و روابط نیرو‌های دخیل در تولید‌ کتاب صوتی یکی از مهم‌ترین کارکرد‌‌های تشکیل انجمن و یا تشکل صنفی است. به‌عنوان مثال؛ برای حل اختلاف و دعوای حقوقی مرجع مشخصی پیش از ارجاع پرونده به دادگاه، برای مراجعه طرف‌های دعوا وجود ندارد؛ درحالی‌که ناشران چاپی از اتحادیه ناشران و کتابفروشان چاپی برخوردارند.
 
تفاوت قیمت‌گذاری بین نسخه فیزیکی و دیجیتال کتاب گویا در چیست؟
تفاوتی که باید بین این دو وجود داشته باشد به ماده اولیه نسخه فیزیکی بستگی دارد. البته گاهی این معادله نقض می‌شود، به‌عبارت دیگر گاهی بعضی از کتاب‌های صوتی که به‌صورت فیزیکی عرضه شده‌اند، بیشتر از هزینه ماده‌ اولیه به‌عنوان مثال سه هزار تومانی عرضه کتاب صوتی در قالب لوح فشرده است. گرانی نسخه فیزیکی به دلیل ماده اولیه است.

اما بعضا نسخه‌‌های فیزیکی تولید می‌شوند که شاید 10 تا 15 هزار تومان علاوه بر هزینه بسته‌بندی پرداخت شده از سوی ناشر، گران‌تر فروخته شدند. به‌عنوان مثال اگر قیمت کتاب صوتی 15 هزار تومان بوده به دلیل شکل خاص بسته‌بندی و تصور و تعریف ناشر از این کالا به لوکس 30 هزار تومان فروخته شده است. اما این موضوع استثناست. نسخه‌های فیزیکی و دیجیتال کتاب صوتی عموما حدود 3 هزار تومان، اختلاف دارند. میانگین قیمت نسخه‌های دیجیتال حدود 12 هزار تومان و نسخه‌‌‌های فیزیکی نزیک به 15 تا 20 هزار تومان است.
 
شیوه‌های فروش و تعیین قیمت کتاب صوتی در کشور‌های پیشرو چگونه است؟
دو نوع فروش در دنیا وجود دارد. نخست تک‌فروشی که این شیوه‌ در ایران جا افتاده است. قیمت کتاب‌هایی صوتی که به این شیوه در کشور‌‌‌های پیشرو فروخته می‌شوند از قیمت کتاب کاغذی گران‌تر است. درحالی‌که در ایران با قیمت پایین‌تر فروخته می‌شود. به‌عنوان مثال کتاب صوتی در این روش 30 تا 40 دلار به فروش می‌رسد. روش دیگر فروش اشتراکی است. بنابر این روش هزینه پرداختی کاربر کاهش پیدا می‌کند اما مدام و ماهیانه از حساب بانکی کاربر در ازای خدمات دریافتی پول کسر می‌شود. به‌عنوان مثال شرکت ادی‌بل که در  کشور‌های آمریکای شمالی و اروپایی مانند فرانسه فعال است و یا  story tel در کشور‌‌های اروپایی و آسیایی مانند هند، به این شیوه خدمات ارائه می‌کند. کتاب‌ها براساس این روش از قیمت نسخه چاپی کمتر است. به‌عنوان مثال کتاب صوتی 30 دلاری با روش اشتراکی ماهیانه 15 دلار خریداری می‌شود، بنابراین کاربر با پرداخت هزینه کمتر از خدمات بیشتری برخوردار می‌شود.
 
تولید چند کتاب صوتی از یک عنوان کتاب چاپی مانند کتاب‌های پرفروش بازار، از  سوی تولید‌کنندگان چه آسیب‌هایی را به بازار این نوع نشر وارد می‌کند؟
این جریان ضربه‌زننده است. اما از بازار ترجمه الگو گرفته است و به دلیل نبود قانون کپی‌ریات در ایران، ناشر اول مطمئن نیست که ناشر دیگری به ترجمه و انتشار آن کتاب اقدام نمی‌کند. علاوه براین بی‌توجهی فعالان حوزه کتاب‌های الکترونیک و صوتی به همکاری مشترک موجب می‌شود که یک پلتفروم از یک کتاب الکترونیک و یا صوتی محروم بماند و تولید‌کننده برای جبران، مجبور می‌شود به سراغ ناشر کاغذی و ترجمه دیگری می‌رود. کمتر از دو هزار کتاب صوتی  قانونی در ایران تولید شده است که با توجه به جمعیت ایران اصلا قابل توجه نیست. موازی کاری به معنای تولید محتوای کمتر برای این جمعیت است و موجب می‌شود، تعداد کاهش پیدا کند و زمینه‌ساز سردرگمی مخاطبان می‌شود. مخاطب هنوز حرفه‌ای نشده و شنونده در انتخاب اثر کیفی چندان توانمند نیست. اگر مخاطب با یک اثر بی‌کیفیت تجربه استفاده از کتاب‌های صوتی را آغاز کند این احتمال وجود دارد که هرگز به بازار کتاب‌های صوتی برنگردد.

ساماندهی کتابفروشی‌های راسته انقلاب اولویت دو کمیسیون شورای شهر است


توسعه فیزیکی کتابخانه‌ها برنامه شهردار تهران است
 
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۴
 
 
علی اعطا، عضو هیات رئیسه و سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران گفت: ساماندهی راسته کتابفروشی‌های انقلاب هم اکنون در اولویت‌های دو کمیسیون شورای شهر تهران قرار گرفته است. به گفته او همچنین توسعه فیزیکی کتابخانه‌ها نیز در دستور کار شهردار تهران است.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدجواد حق‌شناس، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران و  علی اعطا؛ سخنگو و عضو  هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران عصر دیروز شانزدهم تیرماه، از موسسه خانه‌کتاب بازدید و با نیکنام حسینی‌پور، مدیرعامل خانه‌کتاب گفت‌وگو کردند. این دو عضو شورای اسلامی شهر تهران همچنین با حضور در خبرگزاری کتاب ایران در جریان تولید خبر در این خبرگزاری از نزدیک قرار گرفتند.
 
اعطا در این بازدید در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا درباره طرح‌هایی که در شورای شهر تهران برای ساماندهی راسته کتابفروشان خیابان انقلاب در نظر گرفته شده گفت: اکنون طرحی برای ساماندهی وضعیت راسته کتابفروشی‌ها در دست داریم. ما طرحی را در شورا دنبال می‌کنیم که بر اساس آن ساماندهی راسته‌های فرهنگی شهر تهران در دستور کار است. راسته انقلاب نیز در همین رده قرار می‌گیرد. البته این موضوع جدیدی نیست و در طرح پیش‌بینی شده کتابفروشی‌ها در دستور کار قرار گیرد. تلاش‌هایی هم در این زمینه صورت گرفته اما کارها معطوف به نتیجه نرسیده است.
 
وی ادامه داد: اکنون در دو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و شهرسازی و معماری این موضوع در اولویت‌هاست چون جنس کار طراحی شهری و فرهنگی است.
 
اعطا در پاسخ به پرسش دیگری درباره ساماندهی خانه موزه‌های مشاهیری که در تهران زندگی می‌کردند مانند خانه نیما یوشیج عنوان کرد: خوشبختانه در سال‌های اخیر شهرداری به آن حساسیت نشان داده اما موانعی وجود دارد که برخی از آن‌ها حقوقی است ملکی که مالک خصوصی دارد و هیچ ارتباطی با شخص مشهوری که خانه را اجاره کرده یا خریده ندارد باید شهرداری این خانه را از آن فرد خریداری کند. حالا ممکن است شخص تمایلی به فروش نداشته باشد بنابراین این مشکلات ممکن است پیش بیاید.
 
وی افزود: گاهی هم ملک در اختیار ورثه است و کار را مشکل می‌کند گاهی هم مشکلی نیست اما فرد تمایلی به فروش ندارد. نکته مهم‌تر این است که شهرداری آنقدر امکانات مالی در اختیار ندارد با این وجود تلاش‌هایی داشته است به‌طور مثال درباره خانه سیمین و جلال کار شده است البته نسبت به چگونگی مرمت آن خانه انتقاد شد اما موارد این چنینی هست که شهرداری دنبال کرده و به نتیجه رسانده است. در دوره پنجم شورا نیز این موضوع با حساسیت دنبال می‌شود ولی نباید نادیده گرفت که ما در دورانی در مدیریت شهری فعالیت می‌کنیم که وضعیت مالی خوبی نیست و نمی‌توان از شهرداری انتظار تملک خانه‌ها را داشت.
 
این عضو شورای شهر تهران تاکید کرد: باید فرمول‌هایی را تعریف کنیم که مالکان اماکن اعم از خصوصی و دولتی خود آن‌ها به احیای کاربری فرهنگی تمایل نشان دهند.
 

اعطا همچنین درباره برنامه‌های شهردار تهران و شورای شهر برای توسعه فیزیکی کتابخانه‌ها نیز توضیح داد: یک بخشی از امکانات شهرداری و بودجه آن برای این بخش هزینه می‌شود. محمدعلی افشانی، شهردار جدید در برنامه‌اش به‌طور مشخص درباره کمک به کتابخانه‌ها صحبت کرد که در این دوره خودشان به‌طور مشخص با جدیت این موضوع را دنبال می‌کنند.
 
در پایان بازدید، گفت‌وگوهایی میان نیکنام حسینی‌پور، مدیرعامل موسسه خانه‌کتاب و علی اعطا درباره زمینه‌های مشترک همکاری در برگزاری جایزه کتاب سال حقوق شهروندی و جلسات نقد و بررسی کتاب انجام شد.

همیشه نگرانم که در مصاحبه‌ها زیادی حرف بزنم


 
تاریخ انتشار : جمعه ۲۲ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۴
, مترجم : مهرناز زاوه
 
 
آتوسا مشفق، نویسنده امریکایی ایرانی‌تبار در این مصاحبه ووپی گلدبرگ را می‌ستاید و از شروع پوچ‌انگاری‌اش در دوران نوجوانی می‌گوید.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت‌هاب - آتوسا مشفق، نویسنده ۳۷ ساله امریکایی ایرانی‌تبار است که آخرین کتابش «سال استراحت و آرامش من» دو روز پیش وارد بازار کتاب امریکا شد.

بیشتر از همه دوست داری چه کسی کتابت را بخواند؟
ووپی گلدبرگ (بازیگر و کمدین). اگر «سال استراحت و آرامش من» را بخوانید متوجه می‌شوید که قهرمان داستان، گلدبرگ را نمونه بارز اصالت و پوچی در دنیای تظاهر و فریب‌کاری می‌داند. و من هم همینطور. من از زمانی که گلدبرگ را در ۹ سالگی در فیلم «رنگ ارغوانی» در نوار وی‌اچ‌اس دیدم طرفدارش هستم. فیلم‌های بعدی‌اش حتا مرا بیش از پیش قانع کرد که او یک نابغه است. استعداد به‌خصوص او در بیرون آوردن هر صحنه از فیلم‌های داستانی به عنوان یک انسان زنده و درنتیجه از بین بردن خطای حسی از سینما، تاثیر عمیقی روی من به عنوان هنرمند داشت، حتا پیش از آنکه بدانم که نویسنده‌ام. همیشه هوش و حواسم مشغول لایه‌های سازنده واقعیت است که واقعیت را به شکل درستش می‌پوشاند. گلدبرگ به همین خاطر قهرمانم است. دوست دارم کتابم را بخواند چون این یک پیغام قدردانی است.

کدام قطعه غیرادبی فرهنگی –فیلم، نمایش تلویزیونی، نقاشی، ترانه- است که نمی‌توانی زندگی‌ات را بدون آن تصور کنی؟
پخش زنده شنبه شب (SNL). اولین باری که بیدار ماندم تا این برنامه را تماشا کنم سال ۱۹۹۲ بود و اپیزودی بود که در آن گروه نیروانا اجرای زنده داشت. یازده ساله بودم و با خواهرم در زیرزمین جلوی تلویزیون نشسته بودیم. بالاخره صدایی را می‌شنیدم که از زمان شکافِ وجودی در پنج سالگی در سرم می‌چرخید و تکرار می‌شد. واکنش دقیقی که بعد از شنیدن ترانه «بوی روح نوجوانی می‌ده» نیروانا به خواهرم نشان دادم این بود که «این ثابت کرد که هیچ چیز مهم نیست». و شاید این آغاز پوچ‌انگاری‌ام بود. از این گذشته، برنامه‌ای را کشف کرده بودم که حقیقتا ماهرانه و نو بود. بازیگران آن در دهه ۹۰ فوق‌العاده بودند.

بهترین توصیه‌ای که تا به حال برای نوشتن دریافت کردی چه بود؟
بهترین توصیه‌ای که برای نوشتن شنیدم از مادرم بود. به من گفت کتاب‌هایی را دوست دارد که داستان‌هایش در طول چند روز اتفاق می‌افتد. فرض من این بود که او از تجربه خواندن و زندگی چند روزه در کنار شخصیت‌های داستان تا زمان تمام شدن کتاب لذت می‌برد. این یک توصیه خاص برای هیچکدام از پروژه‌های نویسندگی‌ام نبود، تنها یک نظر گذرا درباره علاقه خودش بود. چون مادرم عالی و بااستعداد است و عالی‌ترین سلیقه‌ای را دارد که می‌شناسم. من از این گفته ایده‌ها و دیدگاه‌های فراوانی را برداشت کردم. ساکن کردن یک کاراکتر در زمان واقعی به هدفی در داستان‌هایم تبدیل شد. نمی‌دانم که کل اعتبار این موضوع را باید به مادرم بدهم یا نه، اما چرا که نه؟

دوست داری در مصاحبه‌هایت از چه حرف بزنی که تا به حال پیش نیامده؟
ای کاش جوابی برای این سوال داشتم، اما واقعیت این است که همیشه وقتی از مصاحبه برمی‌گردم به این فکر می‌کنم که زیادی حرف زدم. این توانایی را دارم که به طور همزمان مقید و بی‌حد و مرز باشم. برای گذراندن یک مصاحبه بدون فاش کردن چیزی که بعدا از آن پشیمان شوم یا قضاوت‌های تندی که قبلا در مصاحبه‌هایم داشتم، باید خودسانسوری زیادی بکنم. در واقع یک لیست از موضوعاتی دارم که دیگر درباره‌شان بحث نخواهم کرد.

اولین کتابی که عاشقش شدی چه بود؟
یک کتاب کودک به نام «به من بگو میتزی» از لور سیگال و تصویرگری هریت پینکوس. مادرم هر شب قبل از خواب آن را برایم می‌خواند. کتاب درباره یک دختربچه است که وقتی والدینش خوابند برادر کوچکش را به گردش در شهر می‌برد. دوستش داشتم چون درباره لذت معرکه استقلال و کشف دنیا بود. و چون عمیقا برادر کوچکم را دوست داشتم. تا به امروز مادرم مرا «میتزی» صدا می‌زند.