فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

آیا نویسندگی شغلی پردرآمد است؟


 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۵
 
 
نوشتن هیچ‌وقت شغلی سودآور نبوده است اما تحقیقات جدید اتحادیه نویسندگان نشان می‌دهد که حتی نمی‌توان با حقوق نویسندگی زندگی ساده‌ای را اداره کرد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک‌تایمز، نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهد درآمد متوسط برای نویسندگانی که تمام‌وقت کار می‌کنند در سال 2017 حدود 20 هزار و سهم نویسندگان پاره‌وقت 6 هزار دلار بود.
 
این تحقیق نشان می‌دهد درآمد نویسندگان پاره‌وقت در سال 2009 حدود 10 هزار و پانصد دلار درآمد داشتند و این میزان از سال 2009 تاکنون 42 درصد کاهش یافته است.
 
این تحقیق در نتیجه مطالعه گسترده از نویسندگان شاغل در سال 2018 انجام شده است. ماری روزنبرگر، مدیر اجرایی اتحادیه نویسندگان با نام بردن از نویسندگانی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، و جان چیور گفت: «در قرن بیستم یک نویسنده خوب فقط با نوشتن می‌توانست زندگی متوسطی داشته باشد.» اما حالا بیشتر نویسندگان در کنار نوشتن باید تدریس کنند یا سخنران شوند زیرا در آمد نویسندگان تمام‌وقت هم 30 درصد کاهش یافته است.
 
نوشتن برای مجلات و روزنامه‌ها منبع درآمدی اضافی برای نویسندگان حرفه‌ای است اما کاهش درآمد روزنامه‌نگاران به معنای از دست دادن این منبع درآمد است. بسیاری از نویسندگان مطرح دیگر برای مجلات هم مطلب نمی‌نویسند.
 
یکی از دلایل کاهش درآمد نویسندگان حضور آمازون و فراهم کردن امکان انتشار یک اثر توسط خود نویسنده و همچنین انتشار آثار الکترونیکی است. هزینه‌های تبلیغات و کمیسیون ناشران هم سبب می‌شود درآمد نویسندگان کم شود.
 
ناشران کوچک و مستقل، که ارتباطات وسیعی هم ندارند، آسیب بیشتری دیده‌اند. در این شرایط ناشران در کنار نویسندگان ضرر می‌کنند و مجبورند از سود خود بگذرند.
 
البته با توجه به اقتصاد ضعیف این سال‌ها، این تغییرات در همه حرفه‌ها رخ داده است و همه مردم مجبورند برای کسب درآمد بیشتر همزمان در چند حرفه مشغول باشند. پیش از این مانجولا مارتین در کتاب «نویسندگان، پول، و هنر زندگی کردن» نوشته بود «هیچ شغلی در دنیا مانند نویسندگی نیست. در این رشته مدرک کارشناسی ارشدت را هم می‌گیری و نمی‌دانی 5 میلیون دلار کسب می‌کنی یا هیچ پولی به دست نمی‌آوری.»
 
آقای مارتین اخیراً در تماس با نیویورک‌تایمز گفت: «در حال حاضر کسانی می‌توانند نویسنده شوند که منبع درآمد دیگری هم دارند.»
 
خانم روزنبرگ می‌گوید: «این روزها همه فکر می‌کنند می‌توانند نویسنده شوند. دلیل این موضوع هم توانایی ایمیل زدن، پیامک زدن، و توئیت نوشتن آدم‌هاست. اما این آدم‌ها باید از نویسندگانی که سال‌ها در این حرفه هستند تمییز داده شوند. نویسنده حرفه‌ای با کلمات کاری می‌کند که مردم عادی نمی‌توانند. بنابراین باید فکری به حال این قشر ارزشمند کنیم.»

«وقتی که او رفت» منتشر شد


جلد

رمان «وقتی که او رفت» نوشته لیزا جوئل، با ترجمه علی شاهمرادی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این رمان نخستین کتاب گروه انتشاراتی خزه و سنگ است که کارش را به تازگی و بنا بر اعلام، با رویکرد ترجمه آثار خوشخوان و تازه ادبیات جهان آغاز کرده است. این گروه انتشاراتی مجموعه‌ای است متشکل از نشر خزه به مدیرمسئولی محسن فرجی و نشر سنگ به مدیرمسئولی کامران محمدی.

تریلر «وقتی که او رفت» در ۳۵۲ صفحه و با بهای ۳۵ هزار تومان از سوی نشر «خزه» راهی بازار نشر شده و درباره دختر نوجوانی است که ناگهان گم می‌شود.

بر اساس اعلام ناشر، این رمان در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های وال‌استریت‌ژورنال، یواس‌ای‌ تودی و نیویورک تایمز و نامزد بهترین رمان تریلر در سال ۲۰۱۸ بوده است.

نامزدهای نهایی جایزه ادبی «الوند» معرفی شدند


جایزه ادبی الوند

دبیرخانه جایزه کتاب سال شعر «الوند» نامزدهای نهایی نخستین دوره این جایزه را اعلام کرد؛ از میان این آثار، یک اثر برنده تندیس ویژه جایزه (که توسط قباد شیوا طراحی شده است) خواهد شد.

به گزارش ایسنا، اطلاعیه دبیرخانه این جایزه ادبی افزوده است: طبق اعلام دکتر ابراهیم خدایار، رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران، برنده تندیس ویژه  این انجمن پس از داوری‌های مستقل توسط داوران مورد نظر انجمن، در آیین پایانی جایزه اعلام خواهد شد.

فهرست نامزدهای نخستین دوره جایزه ادبی الوند که طبق اعلام، فعلا فقط در زمینه شعر برگزار می‌شود، به ترتیب حروف الفبا (نام شاعر) به شرح زیر است:

۱ – «گفت‌وگو با تاریکی» فرزاد آبادی
۲ – «نامه‌هایی از کازابلانکا» شهریار بزرگمهر
۳ - «آدم‌ها با مرگ شاعر می‌شوند» معصومه درفشیان
۴ – «برسد به استخوان‌هایت» روزبه سوهانی
۵ - «نیلوفر نام دیگر زخم است؟» نیلوفر شریفی
۶ – «کافه کاتارسیس» آیدا گلنسایی
۷ - «روح اندوهگین یک شاعر» سیدرضا محمدی
۸ - «رؤیاها برگشته‌اند؟!» آرش نصرت‌اللهی

قاچاقچی‌ای که طلبکار هم شد!

کشف کتاب‌های قاچاق

یک ناشر می‌گوید: بعد از دستگیری‌های قاچاقچیان کتاب وضعیت بدتر شده و حتی یکی از قاچاقچیان طلبکار است و انگار ما باید چیزی به او بدهیم!

صالح رامسری - مدیر انتشارات معین - در گفت‌وگو با ایسنا، درباره قاچاق کتاب اظهار کرد: نشر ما از این موضوع آسیب بسیاری دیده است، بویژه ناشرانی که در کار خود خلاقیت دارند، زیرا  قاچاقچیان خیلی هوشیارانه برخورد می‌کنند، آن‌ها مافیایی تشکیل داده‌ و کتاب‌ها را رصد می‌کنند تا کتاب‌های خوبی را که یک ناشر با بدبختی و خون دل خوردن کشف کرده و با مترجم و مولف قرارداد بسته و بعد از هفت‌ خان رستم مجوزش را گرفته، به محض این‌که گل می‌کند، چاپ و در سراسر ایران توزیع می‌کنند.

او افزود: در اتحادیه ناشران به همراه تعدادی از ناشران مقداری پول روی هم گذاشتیم، وکیل گرفتیم و یک‌سری انبار کشف کردیم؛ مثلا در خیابان جمالزاده فقط یک انبار کتاب ممنوعه کشف کردیم. من خیلی خوش‌باور بودم و فکر می‌کردم دیگر سروکله‌شان پیدا نمی‌شود اما چند روز نگذشته دوباره سروکله‌شان پیدا شد و وضعیت بدتر هم شد.

این ناشر در ادامه بیان کرد: آقایی که یکی از سردمداران قاچاق کتاب بود، بعد از این که دستگیر و با قید وثیقه آزاد شد، در جلسه‌ای که در اتحادیه گذاشتند، بیشتر حالت طلب‌کار پیدا کرده بود و انگار ما باید چیزی به او بدهیم که این کارها را انجام داده، زیرا خود او اعتقاد دارد که کار فرهنگی انجام می‌دهد و با کارش برای کتاب تبلیغ می‌شود!

رامسری خاطرنشان کرد: با بگیر و ببند، کارها درست نمی‌شود؛ این‌ها مقطعی است و باید فرهنگش جا بیفتد. در کشورهای دیگر اگر کسی کتابی چاپ کند و یا کاستی منتشر کند همه می‌دانند این فرد حریمی دارد و چنان قانونمند هستند که کسی به خود اجازه نمی‌دهد آثار را کپی کند.  این موضوع فقط مشکل ما ناشران نیست؛ اگر فیلم‌سازان، خواننده‌ها یا هنرمندان فیلم و یا کاستی منتشر کنند، هر کسی به خود اجازه می‌دهد آن را کپی کند و می‌گوید نمی‌خواهد پولش را بدهی، من برایت رایت می‌کنم. این فرهنگ را باید ایجاد کنیم که این حق ‌و حقوق است و باید حریمش حفظ شود تا این مسائل را نداشته باشیم. این موضوع، بحث اجتماعی خود را می‌طلبد.

این ناشر سپس با بیان این‌که جدا از فرهنگ‌سازی، بخش عظیمی از این اتفاق‌ها در وزارت ارشاد ریشه دارد، اظهار کرد: زمانی که ارشاد یک‌سری سخت‌گیری‌های نامعقول دارد این اتفاق‌ها می‌افتد. البته الان وضعیت بهتر شده؛ ما دورانی داشتیم که با آمدن و رفتن یک‌ وزیر مجور کتاب‌ها باطل می‌شد. معضلی که وجود دارد این است که این فرهنگ بین مردم جا افتاده که کتاب‌های دست‌فروشان دست‌نخورده است. کتابی که منِ ناشر چاپ می‌کنم و موجود است، زمانی که به صورت قاچاق چاپ می‌شود، این ذهنیت به خواننده متبادر می‌شود که کتاب قاچاق سالم‌تر و مطمئن‌تر است و کتابی که ناشر دارد سانسور شده است. باید جلو این موضوع گرفته شود. خیلی‌ها کتاب «قند و نمک» را که من چاپ کرده‌ام به صورت قاچاق می‌خرند زیرا این‌طور جا افتاده که این کتاب‌ها بدون سانسور است.

او در ادامه گفت: این موضوع خطرناکی است که این ذهنیت را در خواننده جا انداخته‌اند که به کتاب‌های قاچاق اطمینان بیشتری داشته باشد؛ نمی‌توان هم کاری برای این موضوع کرد. این موضوع مسئله کمی نیست و با بگیر و ببند هم کاری از پیش نمی‌رود. این‌ها مافیا هستند و در دورترین شهرستان‌ها هم دست‌فروشانی دارند که آن‌ها را تغذیه می‌کنند؛ ۱۰ تا از انبارهای‌شان را می‌گیرند، اما به جایش چندتای دیگر جایگزین می‌شود.  

صالح رامسری با اشاره به دست‌فروشان کنار خیابان اظهار کرد: به قدری این بساطی‌ها دلیر و شجاع شده‌اند که کل پیاده‌رو را گرفته‌اند و نمی‌توان به راحتی در پیاده‌رو قدم زد. نمی‌دانم شهرداری چرا با این‌ها برخورد نمی‌کند؟ درست است که شهرداری کاری ندارد آن‌ها این کتاب‌ها را از کجا می‌آورند و قاچاق می‌کنند، اما کتاب‌فروشی‌ها مالیات می‌دهند، با دارایی و بیمه درگیر هستند و دست‌فروش‌ها روبه‌روی مغازه‌شان کتاب می‌فروشند. اگر دقت کرده باشید برخی از پوشاکی‌ها به دست‌فروشان اجازه می‌دهند کار کنند و از آن‌ها اجاره می‌گیرند. یواش یواش به این سمت می‌رویم که آن‌ها به کتاب‌فروشی‌ها و شهرداری‌ها اجاره بدهند و کار خود را بکنند. مسئله بی‌قانونی حالت هزارتو پیدا کرده است.

مدیر نشر معین همچنین درباره استفاده قاچاقچیان از کاغذ با نرخ ارز دولتی نیز گفت: هیچ‌وقت وزارت ارشاد از این‌ها حمایت نمی‌کند، اما نباید نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت باشد. فکر نمی‌کنم این مافیای قاچاق کتاب در ارشاد شبکه‌ای‌ داشته باشند، زیرا آن‌ها به این کار نیازی ندارند؛ آن‌ها بسیار هوشیارانه عمل می‌کنند و کتاب‌ها را رصد می‌کنند و کتابی را که موفق و پرفروش است به صورت قاچاق چاپ می‌کنند. همچنین کتاب‌هایی را که ارشاد به آن‌ها اجازه نمی‌دهد و یا قبلا به آن‌ها اجازه داده و حالا لغو مجوز کرده، چاپ می‌کنند. آن‌ها با آدرس دقیق سراغ کتاب می‌روند و این‌طور نیست که هرچیزی که گیرشان بیاید چاپ کنند.

انتهای پیام

کتابدار را به چشم نگهبان نگاه می‌کنند/خیلی‌ها تفاوت کتابخانه و کتاب‌فروشی را نمی‌دانند


 
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۳
 
 
هنوز به کتابدار اعتماد ندارند. بعضی‌ها توقع دارند کار مدیریت را که تخصصی است خودشان انجام دهند یا گمان می‌کنند امور کتابخانه را غیر از کتابدار هم می‌تواند انجام دهد.
 
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از قم مهدی درویشی متولد ماهشهر است، ۳۵ سال دارد و فارغ‌التحصیل رشته کارشناسی‌ارشد کتابداری و اطلاع‌رسانی است. او می‌گوید عنوان رشته‌شان تغییر کرده و این روزها به نام علم اطلاعات و دانش‌شناسی شناخته می‌شود. نزدیک به ۱۴ سال است به شغل کتابداری مشغول است و رشته و شغلش را به دلیل علاقه به مطالعه انتخاب کرده است.

محسن آخوندی اما متولد تهران است. متولد آذر سال ۱۳۶۲. با چند ماه بالا و پایین هم سن و سال همکارش است. او نیز می‌گوید از دوران کودکی به کتاب و مطالعه علاقه داشته و حتی کتاب‌هایی را که در کتابخانه منزل پدری‌اش بوده، با علاقه بر اساس موضوع می‌چیده است. باور دارد دست تقدیر او را به سمت کتابخانه آورده و بالاخره تبدیل شده به یک کتابدار تجربی. محسن به همین اکتفا نکرده و بعد از چند سال کار تجربی تحصیلات دانشگاهی‌اش را هم در همین زمینه ادامه داده و در مقطع کارشناسی‌ارشد کتابداری و اطلاع‌رسانی فارغ‌التحصیل شده و حالا ۱۳سال از اولین روز کاری‌اش در یک کتابخانه می‌گذرد.

به بهانه هفته کتاب و ۲۴ آبان - روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار- به کتابخانه مدرسه اسلامی هنر رفتم. با محسن و مهدی گپی زدم و از تلخ و شیرین‌های کتابداری شنیدم.
 
قبل از این که وارد بحث شویم واقعا خودتان کتاب می‌خوانید؟

محسن: می‌خوانم ولی متاسفانه به صورت مستمر نیست. سعی می‌کنم حداقل روزانه چند صفحه مطالعه داشته باشم. برخی دوستان فکر می‌کنند کسی که در کتابخانه کار می‌کند خیلی وقت برای مطالعه دارد اما اگر کلیه امورات کتابخانه بر عهده یکی دو نفر باشد قطعا به راحتی نمی‌توانند به مطالعه بپردازند. از کتاب‌های داستان که واقعا یک‌روزه مطالعه‌اش کردم «شماس شامی» نوشته مجید قیصری بود. کتاب خیلی جذابی است و پیشنهاد من به دوستان است. کتاب‌های جلال آل‌احمد را هم دوست دارم و خوانده‌ام. کتاب «بی‌مترسک» علی غبیشاوی هم از داستان‌هایی بود که خوانده‌ام. در حال حاضر هم کتاب «هر صبح می‌میریم» از سید احمد بطحایی، «تن‌ها» نوشته مهدی شریفی را هم در دست مطالعه دارم. کتاب شعر هم می‌خوانم.

چه گروه سنی بیشتر به کتابخانه شما مراجعه می‌کنند؟ و بیشترین بخشی که مورد استفاده قرار می‌گیرد کدام حوزه است؟

مهدی: این جا یک کتابخانه تخصصی است. مراجعه‌کنندگان ما دانشجویان و پژوهشگران در رشته‌های فلسفه هنر و حکمت هنر و موضوعاتی از این قبیل‌اند. در حال حاضر بیشترین مراجعه به بخش هنر و فلسفه است. مراجعه‌کننده‌ها جوان‌اند، البته افراد میان‌سال هم تا حدودی به این کتابخانه مراجعه می‌کنند.

محسن: این را اضافه کنم که در مدرسه هنر دوره‌های آموزش آزاد هم داریم  پس در زمینه سینما و ادبیات و داستان‌نویسی هم مراجعان زیادی به اینجا می‌آیند.

از کمبودها و مشکلات حرفه‌تان بگویید؟ به نظر کارتان ساده و راحت می‌رسد.

مهدی: از سختی‌ها در وهله اول این که هنوز به کتابدار اعتماد ندارند. بعضی‌ها توقع دارند کار مدیریت را که تخصصی است خودشان انجام  دهند یا گمان می‌کنند امور کتابخانه را غیر از کتابدار هم می‌تواند انجام دهد،  این خیلی بد است. 

متاسفانه نگاه به کتابدار یک نگاه نگهبان‌گونه است. جایگاه کتابدار در ایران هنوز جای خود را به درستی در بین مردم مشخص نیست و هنوز خیلی از افراد تفاوت کتابخانه و کتاب‌فروشی را نمی‌دانند.

محسن: حرف‌های مهدی را قبول دارم. منتها مهدی از زاویه مخاطب به موضوع نگاه کرد و  من از زاویه مدیریتی به آن می‌پردازم. هر حرفه‌ای مشکلات و کمبودهای مخصوص به خودش را دارد که معمولا به مدیران بالادستی و همچنین بودجه برمی‌گردد و با توجه به شرایط اقتصادی که بر فضای جامعه ما حاکم است خیلی از مشکلات فعلا قابل رفع نیست.

جدای از مباحث اقتصادی به عنوان یک کتابدار چه پیشنهادی برای توسعه فرهنگ کتابخوانی دارید؟

محسن: ایجاد فرهنگ کتابخوانی در جامعه ما نیاز به کار ریشه‌ای دارد. از پایه باید روی این موضوع کار شود. امروزه گوشی‌های هوشمند تلفن همراه و همچنین فضای مجازی به شدت جامعه را مشغول کرده است. نیاز داریم همراه با رشد تکنولوژی فرهنگ کتابخوانی نیز گسترش پیدا کند. متاسفانه شاهدیم علاقه به مطالعه و مخصوصا مطالعه کتب چاپی به شدت کم شده است.

یکی از کارهایی که به نظرم در بالا بردن سطح مطالعه بسیار تاثیرگذار است -به خصوص در مورد کتاب‌های چاپی- رفتار عملی والدین در خانه است. لازم است پدر و مادر در استفاده از وسایل ارتباطی مثل موبایل تجدیدنظر کنند و کنار فرزندانشان کتاب دست بگیرند و مطالعه کنند. این روش تاثیر فراوانی روی کودکان می‌گذارد. ناگفته پیداست که  فرزندان از پدر و مادر خود الگو می‌گیرند.

مهدی: در خصوص توسعه فرهنگ مطالعه مطلب زیاد است، ولی مختصرا عرض می‌کنم که ما از هر زاویه‌ای به این موضوع نگاه کنیم تقریبا با مباحث اقتصادی مواجه می‌شویم. در حال حاضر نگاه مردم به کتاب و کتابخوانی و کتابخانه یک نگاه عبث و بیهوده است. یک جور وقت تلف کردن. به جای این کار به فکر نان و پول و ماشین و غیره‌اند. البته از یک نگاه شاید بشود به آن‌ها حق داد اما آشنا کردن مردم به مطالعه و فواید آن می‌تواند اندکی این فرهنگ را تقویت کند. یکی از کارهایی که می‌تواند کمک به توسعه فرهنگ کتاب‌خوانی کند هدیه دادن کتاب به دیگران است یا لااقل کتاب‌های که برای خودمان خریداری کرده‌ایم را در اختیار دیگران بگذاریم.

به نظرتان چه عواملی باعث روگردانی و عدم مراجعه مخاطب به کتابخانه‌ها می‌شود؟

محسن: با توجه به گرانی کاغذ و تحریم‌های اخیر، این وضعیت باعث شده آمار نشر کتاب پایین بیاید. از طرفی قیمت کتاب‌ها هم بالاست و معمولا کتابخانه‌ها با مشکل تامین منابع مالی برای خرید کتاب‌ها و نشریات روز مواجه‌اند. وقتی که کتابخانه‌ای کتاب‌ها و نشریاتش به‌روز نباشد کم‌کم آمار مراجعه کننده‌های ثابتش نیز کم خواهد شد.

اینجا چه امکاناتی برای سهولت مراجعین تدارک دیده‌اید؟

مهدی: اینجا یک کتابخانه تخصصی است که معمولا دانشجویان و پژوهشگران از آن استفاده می‌کنند.  با این حال ما به افرادی که برای یک روز و یا حتی مطالعه یک کتاب می‌خواهند از فضای کتابخانه استفاده کنند اجازه می‌دهیم از محیط کتابخانه و کتاب‌ها استفاده کنند و نیازی به عضویت ندارند. الا این که بخواهند مدت طولانی‌تری مثلا چند ماه مراجعه کنند و یا کتاب را امانت بگیرند، این طور موارد باید بر اساس آیین‌نامه داخلی عضو کتابخانه شوند.

چه راهکارهایی برای جذب مخاطب به نظرتان می‌رسد؟

محسن: فضای کتابخانه‌ها باید جذاب باشد. متاسفانه اکثر کتابخانه‌های ما، مخصوصا کتابخانه‌های عمومی اینگونه نیستند. ساختمان کتابخانه‌ها فرسوده است و جذابیتی ندارند. محیط‌ کتابخانه‌ها سرزندگی و شادابی را ندارند. علاوه بر به وجود آوردن فضای فیزیکی مناسب و طراحی جذاب برنامه‌های جنبی کتابخانه‌ها از قبیل برگزاری شب شعر، داستان‌خوانی،کارگاه‌های مهارت‌های زندگی و حتی مسابقات آشپزی با محوریت کتابخانه می‌تواند به جذب مخاطب کمک کند.

در این مسیر مسئولین چه نقشی می‌توانند داشته باشند و  انتظارتان از آن‌ها چیست؟

مهدی: مسولین در مرحله اول خودشان باید اهل کتاب و کتاب‌خوانی و کتابخانه باشند. قطعا با ایجاد این فضا حس خوب و علاقه و انگیزه به جامعه و مردم تزریق می‌شود.

برنامه‌ریزی‌های خوب برای استفاده از کتاب و اضافه کردن این کالای فرهنگی به سبد خانواده حتما موثر است. کتاب باید مانند نان و از دوران کودکی در اختیار مخاطب قرار بگیرد تا تبدیل به ملکه ذهن و عادت رفتاری کودکان شود. برگزاری نمایشگاه کتاب در شهرهای کوچک و بزرگ نیز می‌تواند تقویت کننده باشد.

محسن: از مسئولین کتابخانه‌ها و یا موسساتی که دارای کتابخانه‌اند انتظار می‌رود محیط‌های کتابخانه و منابع موجود را تا جایی که امکان دارد جذاب و به روز نگه دارند. این امر باعث می‌شود مراجعه‌کننده با صرف کمترین هزینه به آن چه که می‌خواهد دسترسی پیدا کنند. برای کتابدارها که کارکنان این کتابخانه‌ها هستند نیز شرایطی را به وجود آورند که آن‌ها بتوانند خدمات مطلوبی به مراجعه‌کننده‌ها ارائه دهند.

نکته مهمی که بنظرم می‌رسد و از جمله مشکلات جامعه امروز ماست این است که برای امورات مختلف از افراد متخصص استفاده نمی‌شود. کتابخانه‌ها معمولا از این قضیه آسیب دیده‌اند. با توجه به این که کتابدار حلقه واسط مراجعه‌کننده و کتاب است، وقتی که کتابدار از لحاظ روحی دارای آرامش باشد به طبع می‌تواند خدمات بهتری ارائه دهد. این نکته می‌تواند در بالا بردن سطح مطالعه جامعه هم تاثیر بسزایی داشته باشد. این آرامش روحی هم با ایجاد امنیت شغلی و حمایت‌های مادی و معنوی از سوی مدیران بالادستی محقق می‌شود.

وضعیت کتابخانه‌های کشور و میزان استقبال مردم  از این مراکز را چگونه ارزیابی می کنید؟

محسن: این را باید از متولیان امر پرسید. کتابخانه ما چون تخصصی است مراجعه به آن معمول است، که توقع می‌رود بیشتر هم باشد. اما در کتابخانه‌های عمومی طبق شنیده‌ها مراجعه بسیار کم است و می‌تواند علل مختلفی داشته باشد که در خلال بحث به برخی از آن‌ها اشاره شد.

به نظر شما یک کتابدار حرفه‌ای باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

محسن
: یک کتابدار حرفه‌ای بنظر بنده کسی است که بتواند افرادی که به او مراجعه می‌کنند را درست راهنمایی کند و مراجعین را به کتاب‌هایی که مورد نیازشان است برساند. از نظر رفتاری هم با مراجعه‌کننده به نحوی برخورد کند که مراجعه‌کننده ترغیب شود مجددا به کتابخانه بازگردد. گاهی اوقات کتابدارها جوری برخورد می‌کنند که افراد اگر کلاهشان هم بیفتد حاضر نیستند دوباره وارد کتابخانه شوند.

مهدی: یک کتابدار خوب باید دارای ویژگی‌های متعددی باشد از جمله این که در رشته خود متخصص باشد. خوش‌رو بودن، نظم داشتن، تسلط کامل به امور محوله، تسلط به نرم‌افزارهای کتابخانه‌ای، آشنایی با اینترنت و پایگاه‌های اطلاعاتی و از همه مهم‌تر اهل مطالعه بودن.