فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

راه درازی در پیش دارم

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۵
, مترجم : مهرناز زاوه
 
 
دارن مک‌گاروی، نویسنده اسکاتلندی که هفته گذشته موفق به کسب جایزه کتاب اورول شد از مقایسه کتابش با آثار اورول و تلاش برای فهم حقیقت می‌گوید.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین - نویسنده «سیاحت فقر» که بیشتر به عنوان خواننده موسیقی رپ و نام لوکی شناخته می‌شود، معتقد است می‌توان خود را از چرخه جانکاه فقر، تجاوز و اعتیاد رهانید و او خودش نمونه زنده این واقعیت است.

دارن مک‌گاروی، که هفته گذشته جایزه کتاب اورول را برای «سیاحت فقر» از آن خود کرد، کتابی که خاطرات خود از دوران رشد در کنار مادری الکی و معتاد به مواد مخدر را در آن نوشته، از اینکه اندرو آدونیس، رئیس هیئت داوران کتابش را با آثار جورج اورول مقایسه کرده، کمی خجالت‌زده است. «نقل قول او را اول اشتباه خواندم و فکر کردم می‌گوید «در حد استاندارد‌های اورول نیست»؛ و فکر کردم «منصفانه است.» بعد دوباره آن را خواندم و فهمیدم که می‌گوید «هست»: «این واقعا خوب است اما این نظر را باور نمی‌کنم». من راه درازی در پیش دارم. یک نویسنده می‌تواند پنج بار زندگی کند و باز هم با اورول برابری نکند.»

کتاب او کوبنده و شدیداللحن و برخی از یادآوری‌هایش طاقت‌فرساست. مادر مست مک‌گاروی وقتی او تنها پنج سال داشت با یک چاقوی گوشت به سراغش می‌رود و با مداخله لحظه آخری پدرش متوقف می‌شود. آتش زدن وسایل خانه، تلاش برای بیرون آوردن حیوان خانگی‌شان از زیر خاک وقتی ماشین به او زده بود و تازه خاکش کرده بودند، و تزریق مواد مخدر جلوی روی همه. اما شگفتی واقعی این است که این خاطرات مصیبت‌بار لباس مبدلی است برای کتابی بسیار پیچیده‌تر؛ مک‌گاروی در کتاب آن را «اسب تروجان» می‌نامد که خواننده را درگیر می‌کند. چیزی که او واقعا می‌خواهد بگوید این است که چرخه تجاوز و اعتیاد قابل شکستن است و او خودش نمونه زنده این ادعاست.

پنج سال پیش مک‌گاروی یک مرد جوان عصبانی بود؛ یک قربانی بیماری رایج فقر که طیف وسیعی از طبقه کارگر شهر گلاسگو را به خود مبتلا کرده است. او همچنین نزدیک به یک دهه معتاد به الکل و مواد مخدر بود که می‌توان آن را محصول دوران پر از استرس کودکی‌اش دانست و نزد یک روانشناس می‌رفت تا بتواند عصبانیتش را کنترل کند. او همیشه دوست داشت که بنویسد و موسیقی رپ و وبلاگ‌هایش شروعی بود برای رسیدن به این نقطه. در زمان رفراندوم استقلال اسکاتلند در سال ۲۰۱۴ او در نقش صدای قدرتمند استقلال ظاهر شد. اما امروز خودش می‌گوید دشنام‌های زیادی در کلامش بود. «من تازه از مشکل اعتیاد به الکل فارغ شده بودم. بسیار ایده‌آل‌گرا بودم، عملا مطمئن اما در عین حال متوهم و ساده‌لوح. خیلی خوب نمی‌فهمیدم که رسانه اجتماعی یک میدان عمومی است. باید یاد می‌گرفتم آنچه را که ناگزیر به بیان بودم ابراز کنم.»

نیمه نخست کتاب به این کشمکش‌ها و عصبانیت‌ها می‌پردازد: درگیری‌ها در مدرسه، جایی که خشونت تنها پول رایجی بود که برایتان احترام می‌خرید؛ مدت زمان کوتاهی که می‌توانست به چیزی توجه کند و عدم تمرکزش نشان از این داشت که برای خواندن کتاب مشکل دارد؛ افتادن در دام اعتیاد بعد از مرگ مادرش بر اثر سیروز کبدی وقتی تنها ۳۶ ساله است. اما بعد اوضاع تغییر کرد. او همچنان «صنعت فقر» را به باد انتقاد می‌گیرد، از اشرافی‌گری بیزار است و معتقد است که طبقه کارگر نادیده گرفته می‌شود.

او می‌گوید: «در عصری که به نظر می‌رسد همه از چیزی که اشتباه است، اینکه مقصر کیست و به چه اعتقاد دارند، مطمئن‌اند، نسبت به افرادی که علنا تردید و تضاد را ابراز می‌کنند و مشتاق هستند که دیدگاهشان را تغییر دهند، رغبت وجود دارد. من می‌خواهم تلاش کنم تا بفهمم چه چیزی درست است، حتا اگر از آن خوشم نیاید.»

هدف او در کتاب توصیف درد عاطفی فقر و استرس ناشی از چندین اعتیاد مربوط به آن است. او می‌گوید: «واقعیت تجربی فقر بد فهمیده شده و چیزی که در حال حاضر داریم جامعه‌ای است با قوانین، نشانه‌ها و انگیزه‌های اجتماعی که برای افرادی که از نظر احساسی کنترل شده‌اند موثر است. اما اگر در میان ناملایمات بزرگ شوید، کل شرایط احساسی و برداشتتان از خطر کاملا متفاوت خواهد بود.»

او چطور نجات پیدا کرد؟ خودش می‌گوید:‌«هر روزِ زندگی‌ام مثل فیلم «رگ‌یابی» نبود. داستان من از جایی شروع شد که مادرم قربانی یکی از اشکال مختلف خشونت شد، ضربه روحی خورد و نتوانست آن را هندل کند. هرگز نمی‌خواهم که مردم فکر کنند مادرم یک شخصیت شیطانی داشت. او بسیار آسیب‌دیده بود. اگرچه این برداشتی است که بعدا به آن رسیدم.»

حساسیت و اضطراب عمیق مک‌گاروی می‌توانست نابودش کند، اما در عوض آنها را به موسیقی و کلمه بدل کرد و کنترل داستانش را به دست گرفت.

قدیسی که مشهورترین نویسنده فرانسه شد


 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۵
 
 
درباره زندگی ویکتور هوگو، نویسنده مشهور فرانسوی موارد جالبی تعریف شده است که بخشی از آنها را در این گزارش می‌خوانیم.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از منتال‌فلوس - ویکتور هوگو، شاعر و نویسنده فرانسوی شهرت اصلی خود را مدیون رمان‌های رمانتیکی است که به قلم گرفته است. جهانیان بیشتر هوگو را با رمان‌های «بینوایان» و «گوژپشت نتردام» می‌شناسند اما در فرانسه بیشتر با اشعارش شناخته می‌شود.

شاید کمتر کسی بداند که هوگو در کنار نویسندگی به کار نقاشی نیز می‌پرداخت و نمایشگاه‌های بسیاری نیز برگزار کرده و 15 سال نیز در دوران ناپلئون در تبعید زندگی کرده بود. اما این‌ها تنها نکات جالب در مورد ویکتور هوگو نیست و او واقعا زندگی جالبی داشته است: 

- در بالای کوه به دنیا آمد
لئوپارد و سوفی والدین ویکتور هوگو در ارتفاع 3هزار فوتی بالای دریا زندگی می‌کردند. در سال 1801 پدر ویکتور در ارتفاعات کوهستان با قاچاقچیان مبارزه می‌کرد. آنها مجبور بودند در ارتفاعات زندگی کنند.

- یک روز بدون لباس نشسته و کتاب نوشت
زندگی ویکتو هوگو ظاهراً در جوانی با حوادث و کارهای عجیب و غریبی همراه بوده است. در دوران جوانی هوگو با دوستانش شرط می‌بنند که در یک اتاق سرد بدون لباس یک روز تمام بنویسد و در صورت نیاز از پتو استفاده کند. او یک روز تمام بدون اینکه لباسی بر تن داشته باشد در یک اتاق سرد داستان نوشت.

- جاسوسی را دوست داشت.
شایع شده است که هوگو در منزلش سوراخ‌هایی در دیوارها ایجاد کرده بود تا از کارهای دیگران در اتاق‌های دیگر اطلاع پیدا کند و علاقه زیادی به سرک کشیدن در کار دیگران داشت.

- در ویتنام او را قدیس می‌دانند
در کشور ویتنام در 60 مایلی شهر سیگون معبدی وجود دارد که عبادتگاه فرقه «کائو دای» است. این فرقه در کشور ویتنام 5 میلیون پیرو دارد که به عقیده پیروان این فرقه اسامی مثل هوگو، توماس جفرسون و ژوان آرک مقدس هستند و کسانی که این اسامی را دارند از نظر آنها قدیس محسوب می‌شوند.

کارفرماها این کتاب‌ها را بخوانند/آشنایی با استیو جابز مونث


 
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۴۸
, مترجم : محمد حسن لو
 
 
بیل کارلی یکی از سرمایه‌گذاران موفق آمریکایی در پیامی توئیتری درباره کتاب‌های مفید در حوزه تکنولوژی صحبت می‌کند و اعتقاد دارد همه کارفرماها در حوزه تجارت و تکنولوژی باید این کتاب‌ها را مطالعه کنند.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  به نقل از سی‌ان‌بی‌سی، «بیل کارلی» یکی از سرمایه‌گذاران موفق آمریکایی در شرکت‌های مختلف این کشور سرمایه‌داری است. مجله مشهور فوربس در سال 2018 نام او را در فهرست موفق‌ترین سرمایه‌گذاران در حوزه تکنولوژی قرار داد. کارلی در بسیاری از شرکت‌های موفق آمریکایی مثل زیلو، اوبر و گلسدورز سهام دارد و موفقیت خود را در خواندن کتاب‌های اقتصادی می‌بیند. کارلی در پیامی توئیتری پنج کتاب معرفی کرده است و می‌گوید هر کارفرمایی که بخواهد سرمایه‌گذار خوبی باشد باید پنج کتاب زیر را خوانده باشد:
 


خون بد: رازها و دروغ‌های سیلیکون ولی نوشته جان کاریرو
در سیلیکون ولی یا همان دره سیلیکون ایالت کالیفرنیا تقریباً تمام شرکت‌های تکنولوژی مشهور قرار دارند. در بین این شرکت‌ها تولیدکننده موفقی مثل «ترانوس» دیده می‌شوند که این کتاب درباره مالک و موسس آن نوشته شده است. «الیزابت هولمز» موسس و مدیر این شرکت در کشور آمریکا با عنوان استیوجابز مونث خطاب می‌شود. شرکت وی طراح ابزارها و نرم‌افزارهای تست سریع خون انسان است. کارلی در پست توئیتری خود درباره این کتاب نوشته است: «تمام کسانی که می‌خواهند در عرصه تجارت و صنعت موفق شوند، درس‌های بسیاری از این کتاب می‌توانند کسب کنند.»
 


استراتژی رقابتی: تکنیک‌هایی برای تحلیل صنایع و رقبا نوشته مایکل ای. پورتر
این کتاب که تا کنون شصت بار به زبان انگلیسی تجدید چاپ شده است به 19 زبان زنده ترجمه شده است و هر سال نیز مشتری‌های فراوانی دارد. مایکل پورتر اقتصاددان آمریکایی به پیامبر برنامه ریزان استراتژیک شهرت دارد. پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است. وی جزو چهار فردی می‌باشد که در صد سال گذشته توانسته‌اند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند. کارلی در کنفرانسی در سال 2017 درباره این کتاب گفته بود که تاثیرگذارترین چیزی است که در طول عمرش خوانده است.
 


عبور از پرتگاه نوشته جفری ای. مور
در توضیح این کتاب اینگونه آمده است که هر کسی بخواهد همه چیز را درباره بازاریابی و فروش محصولات حوزه تکنولوژی بداند، باید از مطالب درون این کتاب استفاده کند. آخرین نسخه بازنویسی این کتاب در سال 2014 منتشر شد که استراتژی‌های جدیدی در حوزه بازاریابی در دنیای دیجیتال نیز به آن اضافه شده است. تمام راهکارها و روش‌های پیشنهادی در این کتاب بر مبنای جستجو و سرمایه‌گذاری در اینترنت بیان شده است. به اعتقاد نویسنده در عصر امروزی هر کسی بخواهد در عرصه تکنولوژی و محصولات مربوط به آن کار کند باید به طور کامل به اینترنت تسلط داشته باشد.
 


مشکل مبتکر نوشته کلایتون کریستنسن
استاد دانشگاه اقتصاد دانشگاه هاروارد در این کتاب درباره علت اینکه بعضی از شرکت‌ها موفق می‌شوند و بعضی شکست می‌خورند، بحث کرده است و به خوبی به نقش تکنولوژی‌های جدید در این مسیر اشاره می‌کند. کلایتون اعتقاد دارد شرکت‌ها و تولیدکننده‌ها و به طور کلی تمام مخترعین و مبتکرین باید خودشان را با پیشرفت‌های تکنولوژی وفق داده و در مسیر رشد سریع دنیای جدید قرار دهند.
 


استارتاپ: افسانه‌ای از سیلیکون ولی نوشته جری کاپلان
در این کتاب نویسنده تجربیات خودش را از کار در شرکت کامپیوتری نوشته است که کارلی می‌گوید این کتاب نوعی ضبط صوت مکتوب از تجربیات کاپلان از دنیای اقتصادی‌اش است.

«بیمار انگلیسی» برنده جایزه بوکر طلایی شد


 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۸
, مترجم : سحر حسابی
 
 
پنج ماه پیش بنیاد جایزه «من بوکر» تصمیم گرفت جایزه‌ای را تحت عنوان «جایزه طلایی من‌ بوکر» برای پنجاهمین سال تولدش به بهترین داستان پنج دهه گذشته اهدا کند. مراسم اعلام برنده این جایزه دقایقی پیش برگزار شد و مایکل اونداتیه با کتاب «بیمار انگلیسی» به عنوان برگزیده این جایزه در پنج دهه گذشته معرفی شد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک‌تایمز، «بیمار انگلیسی»، داستان عاشقانه‌یِ مایکل اونداتیه در دوران جنگ برنده جایزه من بوکر طلایی شد.
 
هلنا کندی، رئیس بنیاد جایزه من بوکر طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «کتاب «بیمار انگلیسی» داستانی بسیار جذاب، شاعرانه، و فلسفی دارد. با رسیدن جایزه من بوکر به پنجاه سالگی مشاهده می‌کنیم همه آثار برنده جایزه بوکر همچنان منتشر می‌شوند و این نشان از میراث غنی و تأثیر این جایزه در دنیای کتاب دارد.»
 
مایکل اونداتیه در سال 1943 در سریلانکا به دنیا آمد و در حال حاضر در کانادا سکونت دارد. «بیمار انگلیسی» زندگی چهار شخصیت مختلف را نشان می‌دهد که در دوره جنگ جهانی دوم گرد هم می‌آیند. داستانِ اونداتیه در سال 1992 برنده جایزه من بوکر شد. داستانی که دستاویز ساخت فیلمی سینمایی با هنرمندی کریستین اسکات توماس شد و در سال 1997 موفق به دریافت هفت جایزه در مراسم اسکار از جمله بهترین فیلم شد.


 
 

نام‌های بزرگی چون آیریس مرداک، وی. اس. نایپول، ویلیام گولدینگ، کازوئو ایشی‌گورو، ایِن مک‌ایوان، آرونداتی روی، مارگارت آتوود، هیلاری منتل، و کینگسلی آمیس تاکنون برنده جایزه «من بوکر» شده‌اند. برگزیدگانی که به انتخاب هیئت داوران خاص هر دوره به عنوان منتخب سال انتخاب شده‌اند اما این بار بنیاد جایزه «من بوکر» به مناسبت گذشت نیم قرن از مردم درخواست کرد کتاب برگزیده این جایزه را انتخاب کنند.
 
پنج داور برای داوری هر دهه از پنجاه سال گذشته انتخاب شدند و هر کدام یک اثر را به عنوان برگزیده آن دهه خاص انتخاب کردند. در نهایت این پنج اثر به رأی عموم گذاشته و یک اثر به عنوان برگزیده انتخاب شد.
 
رابرت مک‌کرام، ویراستار بخش ادبی مجله «آبزرور» برای داوری دهه 70 میلادی، لمن سیسای، شاعر برای دهه 80، کامیلا شمسی، داستان‌نویس برای دهه 90، سیمون هویو، داستان‌نویس و گزارشگر برای دهه 2000، و در نهایت هولی مک‌نیش، شاعر برای داوری دهه اول قرن بیست و یکم انتخاب شدند. سپس «در یک کشور آزاد» به عنوان منتخب دهه 70، «ببر ماه» نوشته پنه‌لوپه لایولی به عنوان برگزیده دهه 80، «بیمار انگلیسی» نوشته مایکل اونداتیه به عنوان برگزیده دهه 90، «تالار گرگ» نوشته هیلاری منتل و «لینکلن در باردو» نوشته جورج ساندرز به عنوان برگزیده دهه 2000 و 2010 میلادی معرفی شدند.
 
این جایزه اولین بار در سال 1969 برگزار شد به تدریج به مهم‌ترین جایزه داستانی بریتانیا تبدیل شد و موجبات موفقیت بسیاری از نویسندگان را فراهم آورد. جایزه‌ای که در آغاز فقط آثار نویسندگان کشورهای همسود بریتانیایی را مود تجلیل قرار می‌داد اما این قانون در دوسال گذشته تغییر کرد و «من بوکر» نام دو نویسنده آمریکایی را به فهرست برندگان خود اضافه کرد.
 
پشتیبانی مالی جایزه طلایی «من بوکر» توسط چند کتابخانه‌ها، کتابفروشی‌ها، و ناشران سراسر بریتانیا و همچنین کمک‌های مالی آنلاین تأمین شد.
 

سه مجموعه‌داستان از بیژن بیجاری



https://scontent-frt3-2.cdninstagram.com/vp/8bfe4152f6fa4b5af2ce15e070bce0e1/5B5D628C/t51.2885-15/e35/30591374_1925248367773083_4977647726314389504_n.jpg
سه مجموعه‌داستان
(عرصه‌های کسالت / پرگار/ قصه‌های مکرر)
بیژن بیجاری
نشر آموت/ چاپ اول/ ۲۷۲ صفحه/ ۲۱۰۰۰ تومان
گاهی برخی از نویسنده‌ها نه به دلیل یک داستان یا رمان، بلکه به خاطر مجموعه آثارشان شناخته می‌شوند. بیژن بیجاری متولد ۱۳۳۰ اصفهان، از نویسنده‌های نسل سوم داستان‌نویسی معاصر ایران به دلیل زبان پاکیزه و خلق دنیایی سیال و جاری و توجه به زیرساخت روان‌شناختی شخصیت‌های داستان‌هایش و در عین نگاه ویژه‌اش به مرگ، چهره‌ای متفاوت و شناخته شده  در این عرصه است.
داستان‌هایش از سال ۱۳۵۱ در مجلاتی چون فردوسی و نگین و بعدها در مجلات آدینه و دنیای سخن و تکاپو و کلک و ... منتشر شدند. نخستین مجموعه داستانش به نام «عرصه‌های کسالت» سال ۱۳۶۹ به همت «هوشنگ گلشیری» در نشر نیلوفر منتشر شد و پس از آن دو مجموعه داستان «پرگار» (۱۳۷۴) و «قصه‌های مکرر» (۱۳۸۰)، و دو رمان «تماشای یک رویای تباه شده» (۱۳۷۷)  و «باغ سرخ» (۱۳۷۷) از این نویسنده در نشر مرکز منتشر شد.
بیژن بیجاری سال ۱۳۷۷ به کالیفرنیا مهاجرت کرد و همچنان با کلمه و داستان دمساز است. او معتقد است: این نوشتن است که مرگم را به تعویق می‌اندازد.
اینک پس از سال‌ها سه مجموعه داستان او به نام‌های #عرصه_های_کسالت و #پرگار و #قصه_های_مکرر در یک جلد با عنوان سه مجموعه داستان منتشر شده است.
کتاب «عرصه‌های کسالت و پرگار و قصه‌های مکرر» نوشته‌ی «بیژن بیجاری» در ۲۷۲ صفحه و به قیمت ۲۱۰۰۰ تومان توسط «نشر آموت» منتشرشده است.