فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

افتتاح کتابخانه شخصی منصور رستگارفسایی


کمالی سروستانی: مدیون استاد در فارس‌شناسی، سعدی‌شناسی و حافظ‌شناسی هستیم
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۵
 
 
کتابخانه شخصی منصور رستگارفسایی در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس همزمان با زادروز ۸۰سالگی‌ این پژوهشگر و استاد ادبیات افتتاح شد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از شیراز؛ شامگاه گذشته (سی‌ام مهرماه) شب منصور رستگار فسایی پژوهشگر ادبیات بود. به همین مناسبت و همزمان با زادروز هشتادسالگی او کتابخانه اهدایی تصحیح‌گر «فارسنامه ناصری» در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس افتتاح شد و رستگار کیک تولد ۸۰سالگی‌اش  را در کنار همسرش «هما خانم» برید.

کتابخانه اهدایی منصور رستگار فسایی، مشتمل بر چهار هزار و ۳۲۵ نسخه کتاب از کتابخانه شخصی نویسنده «فردوسی و هویت‌شناسی ایرانی» است که در میان آن‌ها ۳۴ نسخه چاپ سنگی نیز وجود دارد.

در این آئین، رستگار فسایی از کوروش کمالی‌سروستانی سپاس‌گزاری کرد که با «طبقه‌بندی» این کتاب‌ها، آن‌ها را «به‌سامان» رساند و در «مکانی زیبا و قابل دسترس» در اختیار علاقه‌مندان قرار داد.

آثار موجود در کتابخانه منصور رستگار در حوزه ادبیات است که کتاب‌هایی درباره شاهنامه، حافظ، سعدی، نظم ادبی، متون ادبی، کتاب‌های لاتین، دایره‌المعارف، زندگی‌نامه و کتاب‌های مرجع از جمله مهم‌ترین آنهاست که در ساختمان مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس به صورت عمومی در اختیار همه پژوهشگران قرار می‌گیرد و دوستداران و محققان می‌توانند در محل کتابخانه از این کتاب‌ها استفاده کنند. 

همچنین در این مراسم کوروش کمالی‌سروستانی؛مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس،منصور رستگار فسایی را «شناسنامه فرهنگی ایران و فارس و شیراز» خواند و گفت: آثار پژوهش‌ رستگار فسایی در باب فردوسی‌شناسی، حافظ‌شناسی و سعدی‌شناسی، از گران‌قدرترین فعالیت‌های پژوهشی در ادبیات فارسی است. در فارس‌شناسی، سعدی‌شناسی و حافظ‌شناسی مدیون استاد هستیم.

منصور رستگار فسایی، نویسنده «خاک پارس» نیز در نهمین نشست «برخوان سعدی» که پس از افتتاح کتابخانه شخصی‌اش برگزار شد، گفت: دوستانم با به‌سامان رساندن کتاب‌هایم، لطفی بزرگ به من و کتاب‌هایم کردند و «لطف آن‌ها هدیه مرا ناچیز کرد.

نویسنده «قصه‌های شاهنامه» در ادامه با اشاره به دوران تدریس در دانشگاه، از حظ و بهره‌ای که از کلاس و دانشجو برده است، گفت و افزود: ما باغبان بودیم، اما گل‌ها هم استعداد داشتند. زندگی بسیار زیبا می‌شد هنگامی که دانشجویی مقاله‌ و کتابی منتشر می‌کرد و مدرکی بالاتر اخذ می‌کرد. هنوز شاگردانی هستند که چراغ علم و ادب را روشن نگه می‌دارند، جامعه‌ای پاک است که در آن پاکان و روشن‌ضمیران رشد کنند. «عالم‌شدن آسان است، اما انسان‌شدن دشوار است؛ هدف ما باید انسان‌شدن باشد.
 

رستگارفسایی در ادامه با تأکید بر اینکه سعدی باید بیش از این شناخته شود؛ بیان کرد: سعدی انسانی تک‌ساحتی نیست و ابعاد مختلفی در شخصیت سعدی وجود دارد که گاه او را به یک جامعه و جهان تبدیل می‌کند. هنری که کمتر شاعری می‌تواند داشته باشد. حافظ در شیراز ماند و به جایی دیگر هم نرفت و نمودار زندگی شیرازی‌ها شد، سعدی اما به شوق یافتن حقیقت راه‌های دور و دشوار را پیمود. شگفت‌انگیز آنجاست که سعدی وقتی به غربت می‌رود، مشهور می‌شود، در شهرش اما غریب است... مشکل بزرگ سعدی آن است که در دیار خود غریب‌تر است از دیار غریب.

او افزود: بسیاری کوته‌نظرانه از تضاد در شعر سعدی می‌گویند و هجویات او را بهانه می‌آورند، اما فراموش می‌کنند که سعدی زبان عصر خود و جامعه خود است و جامعه نیز همواره مجموعه‌ای است از خو و بد و زشت و زیبا. راه‌حل سعدی پناه‌بردن به گونه‌های مختلف ادبی برای بیان مقاصد خود است. سعدی می‌داند چه زمانی از نثر و چه زمانی از شعر استفاده کند. آنجا که غزل می‌گوید، هنگامی است که غلیان احساس و عاطفه، مجالی به نثر نمی‌دهد.  گلستان را «سفرنامه مادی و معنوی سعدی» است و حتی یک زائده غیرادبی در کلام سعدی نیست.

این پژوهشگر ادبیات همچنین شیراز را معشوق سعدی خواند و گفت: سعدی افتخار ادب فارسی است. تا سعدی نبود، فارس هیچ نداشت. همه ما اگر شعر و نثر می‌نویسیم، ساده و مسجع می‌نویسیم مدیون سعدی هستیم. زیرا سعدی نوشتن و گفتن را به مردم فارس یاد داد... با سعدی به اوج افتخار رسیدند مردم فارس. همه ما مدیون سعدی هستیم. خوشا به حال شما که سعدی را در اینجا می‌آموزید تا بفهمید سعدی چگونه اندیشید.

حق ندارید این کتاب‌ها را بخوانید! (۲)


چرا خواندن یک کتاب ممنوع می شود؟ چه کسانی باید به محتوای یک کتاب اعتراض کنند و حرفشان آن قدر تاثیرگذار باشد تا به راحتی مانع چاپ یک کتاب شوند یا آن را از لیست کتاب های درسی حذف کنند، حتی از قفسه ای کتابخانه ها نیز جمع کنند؟ اصلا کدام کتاب ها معمولا در تور ممیزها و شبه ممیزها صید شده اند؟
هفته نامه همشهری جوان - حورا نژادصداقت: چرا خواندن یک کتاب ممنوع می شود؟ چه کسانی باید به محتوای یک کتاب اعتراض کنند و حرفشان آن قدر تاثیرگذار باشد تا به راحتی مانع چاپ یک کتاب شوند یا آن را از لیست کتاب های درسی حذف کنند، حتی از قفسه ای کتابخانه ها نیز جمع کنند؟ اصلا کدام کتاب ها معمولا در تور ممیزها و شبه ممیزها صید شده اند؟ این ها سوالاتی است که در دو جلد «کتاب ممنوع» به آن ها جواب داده شده است، البته لیست این دو جلد بیش از هر چیز شامل آثار آمریکایی و چند کشور دیگر می شود.
 
جالب این است که بعضی از کتاب ها فقط به خاطر توضیحات مفصل یک نفر یا مسئولان یک مدرسه یا حتی والدین یک مدرسه کلا ممنوع شده اند؛ یعنی تاثیر زنگ های کتابخوانی اجباری و البته آزاد در ینگه دنیا، آن قدر زیاد است که حتی یک نفر در یک ایالات دورافتاده هم که شکایت کند، کلا کتاب را زیر سوال می برد و رسانه ای می شود. هرچند، همیشه معلم ها و والدین نبوده اند که وضعیت ممنوعیت را برای یک کتاب بار آورده اند بلکه کشیش ها و افرادی با گرایش های نژادپرستانه و... هم کم باعث ممنوعیت کتاب ها نشده اند. لیست این کتاب ها طولانی است و احتمالا هر کتابخوانی سراغ آن برود، چند تا از رمان هایش را خوانده است. ما هم این جا به خاطر کمبود جا، فقط به چند نمونه اشاره کردیم تا مشت نمونه ای برای خروار باشد.
 
سفرهای گالیور
نویسنده: جاناتان سویفت
انتشارات: 1726 در انگلستان
 
حق ندارید بخوانید 

گالیور هم با آن سفرهای مختلف و کوچک و بزرگ دیده شدن ناگهانی اش از چشم ممیزها دور نماند. چرا؟ چون سویفت توانسته بود با استفاده از تمثیل و نماد حرف هایش را بزند و اعتراض کند. کسی می تواند به طور قطع بگوید که منظور سویفت از سرزمین لی لی پوت ها چه بود؟ جواب این سوال هر چه باشد، مهم این است که سفرهای گالیور در یک برهه از هر جهت نکوهش شده بود و آن را شرور و مستهجن می دانستند، البته باید کمی شرایط را هم در نظر گرفت.
 
گویا سفرهای گالیور زمانی منتشر می شود که دیدگاه متفکران نسبت به جایگاه انسان در دنیا تغییر کرده بود و کم کم داشتند انسان را از موجود گناهکار و شیطانی به مخلوق باکرامت خدا تبدیل می کردند (صفحه 301 جلد دوم کتاب ممنوع). این کتاب از آن هایی بوده که در نسخه اولش تعدادی ممیزی انجام شده بود و در نسخه های بعدی فقط بعضی خلاصه سازی های کوچک در آن رخ داده بود.

سلاخ خانه شماره پنج

نویسنده: کورت ونه گات
انتشارات: 1969 در آمریکا
 
حق ندارید بخوانید 

این کتاب مفتخر است به کلی ایراد و اشکال و ممنوعیت های مختلف از طرف دانش آموزان، معلمان، کتابخانه ها، کشیش ها و... همه نوع دلیلی هم می توان برای ممنوعیتش پیدا کرد: قساوت، زبان بیش از حد مدرن، ناسزاگویی، کفرگویی، ارائه تصویر ضدمیهن پرستانه از جنگ و... بین تمام دادگاه ها و اعتراض ها یکی از همه شنیدنی تر است. معلم یک دبیرستان در سال 1973، این کتاب را یک اثر هیجان انگیز معاصر می داند و گرچه آن را برای تایید به مدیریت مدرسه ارسال می کند ولی خودسر تدریسش را سر کلاس آغاز می کند.
 
فقط یکی از دانش آموزانش اعتراض می کند و ماجرا بالا می گیرد و سرپرستان کلیسای محلی می گویند که اصلا این کتاب «ابزار شیطان» است؛ گرچه هیچ کدامشان این کتاب را نخوانده بودند اما تصمیم می گیرند آن را بسوزانند! آن معلم هم که دیگر قرار نبوده قراردادش تمدید شود، این طور دفاع می کند: «چند تا کلمه چهار حرفی در یک کتاب که مسئله بزرگی نیست. دانش آموزان این کلمات را قبلا شنیده اند. من همیشه فکر می کردم هدف مدرسه این است که افراد را برای زندگی در دنیای بزرگ و بی رحم آماده کند اما ظاهر امر نشان می دهد که این طور نیست.»

فارنهایت 451
 
نویسنده: ری برادبری
انتشارات: 1953 در آمریکا
 
حق ندارید بخوانید 

این کتاب کلا درباره ممیزی کتاب و جامعه ای است که کتاب خواندن در آن ممنوع است. همین موضوع باعث شده بود که کتاب سال ها غیرقابل انتشار باشد و بعد هم ناشرش آن را 13 سال تمام با ممیزی هایی به چاپ می رساند. جالب تر این که خود نویسنده در تمام این 13 سال از ممیزی شدن کتابش بی خبر بود. تازه سال 1979 بود که برادبری به کمک یکی از دوستانش فهمید، نسخه ممیزی شده کتابش در بازار هست. خلاصه، آن را جمع کردند و بالاخره سال 1980 نسخه اصلی کتاب به دست مردم رسید. جالب این که در 1992 نسخه ای از این رمان را بین دانش آموزان توزیع کردند که از قبل، معلم ها با ماژیک سیاه روی کلماتی مثل «به جهنم» و «لعنتی» خط کشیده بودند. همین کار باعث شد دوباره یک غوغای رسانه ای برپا شود و مدرسه هم کوتاه بیاید و اعلام کند که دیگر از نسخه های ممیزی شده استفاده نمی کند.

موش ها و آدم ها

نویسنده: جان اشتاین (استاین) بک
انتشارات: 1937 در آمریکا
 
حق ندارید بخوانید 

هر کسی که از راه رسیده، به این کتاب اشکال گرفته است و آن قدر خواندنش را ممنوع اعلام کردند تا این که کتاب رکورددار دومین اثر از بین ممنوع ها شد. رمان درباره دو دوست به نام «لنی» و «جورج» است که در یک مزرعه کار می کنند و دلشان می خواهد مزرعه مستقلی برای خود داشته باشند. اولین بار در 1953 ایرلند کتاب را به خاطر زبان رکیک در لیست آثار ممنوع قرار داد.
 
تا سال 1980، حداقل پنج شهر دیگر هم این کتاب را دقیقا به همین دلیل ممنوع اعلام کردند به این ترتیب هر چند سال یک بار به  دلیلی متفاوت یا مشابه کسی از جایی سربرآورد و کتاب را ممنوع کرد؛ یکی گفت کفرگویی دارد و یکی هم گفت عبارات توهین آمیز. حتی تا اوایل قرن 21 یک عده مخالف خوانده شدنش بودند؛ مثلا والدین دانش آموزان مدرسه ای در سال 2003 گفتند که این کتاب ارزش های سنتی ما را به فراموشی سپرده. مسئولان مدرسه هم پذیرفتند و کتاب دیگری برای انجام تکلیف و خواندن به دانش آموزانشان دادند.
 
حق ندارید بخوانید
• دو جلد «کتاب های ممنوع» که در آن سرگذشت رمان های ممنوع شده به دلایل اجتماعی و سیاسی در آمریکا و جهان است، با ترجمه طاهره رضایی و محسن حنیف در انتشارات علمی و فرهنگی (با همکاری بنیاد شعرو ادبیات داستانی ایرانیان) منتشر شده است و هر جلد آن 26 هزار تومان قیمت دارد.
 
حق ندارید بخوانید
کتاب «خوشه های خشم» از اشتاین بک نیز دچار ممیزی های مختلف شده است.