فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

مادر فمینیسمی که خود را یک آنتی ـ فمینیست می‌دانست


 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۳
 
 
دوبوار معتقد بود راه اصلی، درست و حتی خود‌به‌خود مسائل زنان توسعه جامعه در مسیری سوسیالیستی‌ست اما پیش از رسیدن به سوسیالیسم آرمانی خود، باید در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای زنان مبارزه کنیم.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ «هیچ زنی، زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود»؛ این شاید شناخته‌شده‌ترین و مهم‌ترین عبارتی‌ست که از دل اندیشه‌ها و آثار سیمون دوبوار همگانی شده و نقل‌قول می‌شود. دوبوار نیز مانند دیگر اگزیستانسیالیست‌ها معتقد بود فرد با هیچ عنوانی به دنیا نمی‌آید بلکه آن‌چیزی که هست یا می‌شود، نتیجه‌ انتخاب‌هایی است که منابعی که جامعه و مناسبات اجتماعی موجود او را به طرفش هدایت کرده است. 

او در شناخته‌شده‌ترین کتابش یعنی «جنس دوم» که در ژوئن ۱۹۴۹ منتشر شد، نیز با طرح این سوال اصلی «آیا پیش‌فرض‌ها درباره یک بدن بدون نقص واقعا نمود عینی در جوامع دارند یا فقط جوامع ما چنین پیش‌فرض‌هایی را بر یک جنس اعمال می‌کند؟» روایت می‌کند که چگونه نگاه زن به بدن و تنانگی‌اش در طول تاریخ دستخوش تغییر شده و جامعه چگونه در این مسیر نقش‌آفرینی همسو یا متقابل دارد. نهایتاً هم با ارائه نمونه‌های موردی از مراحل مختلف زندگی زنان تصویری مبهم از بدن زن به تصویر می‌کشد که می‌تواند هم آزاد و سوبژه باشد و هم دربند و اوبژه و تاکید می‌کند که عملا زنان در تکاپو برای زودودن آن‌چیزی هستند که ظاهرا معایب بدن زنانه شناخته می‌شود.

دوبوار در تشریح این تاثیر چنین نگاهی به بدن زنانه و اینکه چگونه باعث می‌شود زنان در نهایت تنها تبدیل به بدن شوند؛ در صفحه ۳۳۳ کتاب «جنس دوم» می‌نویسد: «دختر جوان احساس می‌کند که بدنش دارد از او دور می‌شود… در خیابان مردان او را با نگاهشان دنبال کرده و در مورد آناتومی او اظهار نظر می‌کنند. او دوست دارد نامرئی باشد؛ برایش ترسناک است که بدن شده و بدنش را نشان دهد.» 
 

او معتقد است زیر ذره‌بین نگاه مردسالارانه زیستن چنان تجربیاتی را در زندگی یک زن رقم می‌زند که او را به این باور می‌رساند که بدنش دردسرساز و عامل درد و شرم است و اساسا زن زده شدن یعنی تو مجبور هستی با زشتی تن خود کنار بیایی. هرچند دوبوار مکان‌ها و موقعیت‌هایی را هم به تصویر می‌کشد که زنان در آن‌ها احساس مثبت و راحتی نسبت به بدنشان دارند اما متذکر می‌شود که این موقعیت‌ها مثل بودن در طبیعت باز هم یعنی خارج از چارچوب اجتماع و مناسبات اجتماعی بودن.

دوبوار از این بحث‌ها اینگونه نتیجه می‌گیرد که داشتن فیزیولوژیک زنانه و تجربیات زیست‌شناختی مثل عادت ماهیانه، بارداری و یائسگی به خودی خودی دلیل رنج نیستند و مقولاتی الزاما رنج‌آور نیستند؛ بلکه آنچه آن‌ها را تبدیل به تجربیاتی دردناک با تفسیرهای شخصی منفی از سوی زنان می‌کند زیستن در جوامع پرتبعیض مردسالار و محاصره شدن توسط ماچو است که معنای عیب به آن‌ها می‌دهد و رنج زنان را باعث می‌شود. درواقع این مردسالاری‌ست که زنان را مجبور می‌کند تا به بدنشان و فرآیند‌های طبیعی زیست‌شناختی آن احساس ناخوشایند داشته باشند. 

دوبوار در کتاب حتی چندگام نیز به پیش می‌رود و معتقد است اساسا خود مفهوم «زن» مفهومی مردانه است و عملاً زن بودن توسط مردان معنا و بازتعریف شده است و به همین دلیل هم است که زن همیشه یک دیگری یا به تعبیر او جنس دوم است و حتی این مرد است یک فرد تعریف می‌شود و زن صرف یک شی است از زاویه دید او.

درواقع در قرائت دوبوار از جنسیت که برساخته از مفاهیم کلیدی نظریات فمینسیتی دهه‌ ۱۹۷۰ بود زنان همواره در مقابل مردان به عنوان یک دیگری تعریف و معنا شده‌اند و حتی خود نیز چنین درکی را از هویت خود دارند و کنش‌گرا بودن مردان و کنش‌پذیر بودن زنان نیز ناشی از همین نگاه به این دو جنس است.

۵ آوریل ۱۹۷۱ نیز در نشریه‌ی فرانسوی نوول ابسرواتور بیانیه‌ای به قلم دوبوار منتشر شد که به مانیفست ۳۴۳ مشهور است و در آن  ۳۴۳ زن فرانسوی به انجام سقط جنین در زندگی خود اقرار کردند و در نتیجه خود را در معرض خطر پیگرد قضایی قرار دادند. همه این‌ها باعث شده بود تا او را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناخته‌اند ولی خودش در پایان کتاب «جنس دوم» خود را یک آنتی ـ فمینیست دانسته است؛ چراکه در باور او راه اصلی و درست و حتی خود‌به‌خود مسائل زنان توسعه جامعه در مسیری سوسیالیستی‌ست. 

با این حال او در مصاحبه‌ای با آلیس شواتزر روزنامه‌نگار آلمانی در سال ۱۹۷۲ فمینسیت‌ها را زنان یا مردانی تعریف می‌کند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای حقوق زنان مبارزه می‌کنند و تاکید می‌کند: «در این مفهوم من هم در حال حاضر فمینیست هستم، چون می‌پذیرم که مبارزه در صحنه‌ سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمی‌شود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای زنان مبارزه کنیم.»

در همین چارچوب است که دوبوار در رمان «کهنسالی» یا «سالخوردگی» اوضاع و شرایط افراد کهنسال را از دو زاویه دید، درونی و برونی، تحلیل می‌کند. زاویه بیرونی یعنی نگاه اطرافیان به سالخوردگان و روابط و مناسبات آن و زاویه درونی نیز نگاهی است که خود فرد سالخورده به روابطش با جامعه و اجتماع و شرایط اجتماعی‌اش دارد. در نگاه او جامعه سرمایه‌داری از عمد و چون دیگر امکان استثمار و بهره‌کشی از سالخوردگان به عنوان نیروی کار وجود ندارد؛ آن‌ها و این مرحله از زندگی آدمی بر خلاف دوران کودکی، نوجوانی و جوانی او که مورد توجه انواع پژوهش‌ها و تحقیقات قرار گرفته و می‌گیرد را نادیده انگاشته و حتی سالخوردگان در این مناسبات اجتماعی و اقتصادی به راحتی به حال خود واگذار شده و می‌شوند.
 

او در کتاب «سالخوردگی» در انتقاد به اینکه در مناسبات اجتماعی منطبق با سرمایه‌داری بنا به دلایلی که اشاره شد سالخوردگان را جمعیتی غیر فعال می‌دانند که باری بر دوش جمعیت فعال جامعه است می‌گوید:«به هر رو سالخوردگان چه بر اساس فضیلت‌هایشان و چه بر پایه خفت‌هایشان همواره از گروه بزرگ انسان‌ها خارج می‌شوند. بنابراین، جهان بدون احساس تردید اخلاقی، از اعطای کمترین پشتیبانی و حمایت لازم برای ادامه یک زیست انسانی به آنان دریغ خواهد کرد.»

اما شاید رمان «زن وانهاده» را بتوان متفاوت‌ترین اثر دوبوار از منظر نگاهش به مقوله جنسیت، مردسالاری و فمینیسم دانست. این رمان روایت زندگی زنی است که در اوج اعتماد و ناباوری متوجه خیانت شوهرش می‌شود و ابتدا سعی می‌کند با این تفسیر که این رابطه نهایتا یه هوس زودگذر است که نهایتا با گذر زمان سرد می‌شود خودش را بی‌تفاوت نشان بدهد؛ اما مرور زمان به او چیز دیگری را اثبات می‌کند و این زن دچار یاس و از هم پاشیدگی می‌شود. 
 

کتاب از این منظر با دیگر آثار و اندیشه‌های دوبوار متفاوت به نظر می‌رسد که در ماجرای خیانت مرد داستان (موریس) این زن داستان (مونیک) است که متهم اصلی است و او با یادآوری خاطرات گذشته به شمارش اشتباهات خود می‌پردازد و خود را شماتت می‌کند. دوبوار که خود در رابطه‌اش با ژان‌پل‌سارتر به طور کامل الزامات و چارچوب‌های عرف روابط عاطفی را کنار گذاشته بودند و از جایگاهی کاملا برابر هم به این تفاهم رسیده بودند؛ در رمان «زن وانهاده» به نوعی صورت دادن خیانت را امری عادی و معمول در زندگی همه مردان به تصور می‌کشد و همان اصل کلیشه‌ای همه مردها تنوع‌طلب هستند را پیش کشیده است. 

مهمان ( ۱۹۴۳)، خون دیگران (۱۹۴۵)، خاطرات یک دختر مطیع (۱۹۵۸) و مرگی بسیار آرام ( ۱۹۶۴) نیز از دیگر آثار سیمون دوبوار هستند. 

حواس پرتی بزرگترین دشمن نویسنده است

تاریخ انتشار : شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۰
 
 اوتس تا کنون پنج مرتبه در لیست نامزدهای نهایی دریافت جایزه پولیتزر معرفی شده است و در حال نوشتن چهل و ششمین رمان خود با عنوان مسافر زمان است. او اعتقاد دارد حواس پرتی دشمن اصلی نویسنده‌هاست.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از آینیوز، جویس کرول اوتس نویسنده و شاعر مشهور آمریکایی در هشتادمین دهه زندگی خود هنوز هم یکی از چهره‌های موفق ادبیات این کشور است. اوتس تا کنون پنج مرتبه در لیست نامزدهای نهایی دریافت جایزه پولیتزر معرفی شده است و در حال نوشتن چهل و ششمین رمان خود با عنوان مسافر زمان است. بانوی ادبیات معاصر آمریکا این روزها وقت کمی برای حضور در فضای مجازی دارد ولی به اندازه کافی وقت برای نوشتن و تدریس و زندگی در روستایی در ایالت نیوجرسی دارد.  
 
اوتس سال هاست مجموعه کاملی از رمان و داستان کوتاه گرفته تا شعر و مقاله در کارنامه اش دارد که تعداد آنها به بیش از 100 عنوان می‌رسد.
 
اوتس در شهر نیویورک در دهه 20 میلادی در زمان اوج بحران اقتصادی آمریکا متولد شد ولی ترجیح داد برای آرامش به منطقه روستایی بلفور در نیوجرسی نقل مکان کند. او اولین جلد از رمان‌های سبک گوتیک خود را در این روستا نوشت و از سال  1978 تا کنون در این روستا زندگی می‌کند. وی اعتقاد دارد نویسنده باید در مکانی آرام و بدون هیاهو زندگی کند تا بتواند بیشتر به خلاقیت خود فکر کند.
 
او با وجود موفقیت و شهرت بسیار هنوز ترجیح می‌دهد در آرامش رمان‌ها و داستان ها جدیدی بنویسد. علاقه‌اش به فاکنر و همینگوی را هیچ وقت پنهان نکرده و اعتقاد دارد سبک نوشتن باید آمیزه‌ای از سبک‌های مختلف نویسندگان بزرگ باشد. از سال 1964 تا کنون تقریباً هر سال یک رمان یا داستان کوتاه منتشر کرده است و اعتقاد دارد نباید بین داستان‌ها وقفه بیفتد. اوتس وقفه و شکاف بین رمان‌ها و آثار یک نویسنده را بزرگترین دشمن نویسنده خطاب می‌کند و می‌گوید نویسنده حتی اگر نمی‌نویسد نیز باید همیشه بخواند تا وقفه ایجاد شده به آثارش لطمه وارد نکند.    
 
این نویسنده آمریکایی که گاهی اوقات به نقد آثار ادبی نیز می‌پردازد رمز موفقیت خود را در توصیه به جوان‌ترها در بازخوانی چندین باره نوشته‌هایش عنوان می‌کند. وی در توصیه به نویسندگان جوان می‌گوید هر چند بار که می‌‌توانید نوشته‌های خود و دیگران را بخوانید و نکته‌ برداری کنید تا اشتباهات شما در نوشته‌های آینده کمتر شود. توصیه من برای کسانی که نویسندگی را کار مشکلی می‌پندارند این است که هیچ وقت سعی نکنید تمرکز خود را در مقابل این همه حوادث روزگار از دست بدهید. وقتی بین شما و نوشته‌هایتان وقفه بیفتد و حواستان از کارتان پرت شود، مطمئن باشید که کار خوبی انجام نخواهید داد. سعی کنید در نیمه‌های شب بنویسید که همه خواب هستند. این موقع بهترین زمان برای تمرکز و جدا شدن از دنیای حوادث مزاحم است.
 
اوتس اولین اثرش با عنوان «سقوط لرزان» را در 26سالگی منتشر کرد و در سال 1970 به خاطر رمان «آنها» برنده جایزه ملی کتاب آمریکا شد.  فقر در روستاها، اختلافات طبقاتی، عشق به قدرت، کودکی و نوجوانی دخترانه و گاه رویدادهای ماوراء طبیعی قالب موضوعات آثارش را تشکیل می‌دهد و خشونت همواره در آثارش حضور دارد. وی با نام‌های مستعار رزاموند اسمیت و لورن کلی نیز کتاب‌های پلیسی نوشته و از آخرین آثارش می‌توان «خواهرم، عشقم» و «دختر گورکن» را نام برد که برای آن نامزد دریافت جایزه منتقدان آمریکا شده است. «ماسک خون» و «قلب ربوده‌شده» رمان هایی هستند که در سال‌های اخیر با نام مستعار لورن کلی منتشر کرده است.
 
 سرزمین عجایب (1971)،‌ هرچه ‌می‌خواهی با من بکن(1973)، زامبی (1995)، قلبم برهنه ماند ( 1998)،‌ بلوند (2000) و آبشار (2004) از مشهورترین آثار این نویسنده آمریکایی به شمار می آیند.

آیا نویسندگی شغلی پردرآمد است؟


 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۵
 
 
نوشتن هیچ‌وقت شغلی سودآور نبوده است اما تحقیقات جدید اتحادیه نویسندگان نشان می‌دهد که حتی نمی‌توان با حقوق نویسندگی زندگی ساده‌ای را اداره کرد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک‌تایمز، نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهد درآمد متوسط برای نویسندگانی که تمام‌وقت کار می‌کنند در سال 2017 حدود 20 هزار و سهم نویسندگان پاره‌وقت 6 هزار دلار بود.
 
این تحقیق نشان می‌دهد درآمد نویسندگان پاره‌وقت در سال 2009 حدود 10 هزار و پانصد دلار درآمد داشتند و این میزان از سال 2009 تاکنون 42 درصد کاهش یافته است.
 
این تحقیق در نتیجه مطالعه گسترده از نویسندگان شاغل در سال 2018 انجام شده است. ماری روزنبرگر، مدیر اجرایی اتحادیه نویسندگان با نام بردن از نویسندگانی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، و جان چیور گفت: «در قرن بیستم یک نویسنده خوب فقط با نوشتن می‌توانست زندگی متوسطی داشته باشد.» اما حالا بیشتر نویسندگان در کنار نوشتن باید تدریس کنند یا سخنران شوند زیرا در آمد نویسندگان تمام‌وقت هم 30 درصد کاهش یافته است.
 
نوشتن برای مجلات و روزنامه‌ها منبع درآمدی اضافی برای نویسندگان حرفه‌ای است اما کاهش درآمد روزنامه‌نگاران به معنای از دست دادن این منبع درآمد است. بسیاری از نویسندگان مطرح دیگر برای مجلات هم مطلب نمی‌نویسند.
 
یکی از دلایل کاهش درآمد نویسندگان حضور آمازون و فراهم کردن امکان انتشار یک اثر توسط خود نویسنده و همچنین انتشار آثار الکترونیکی است. هزینه‌های تبلیغات و کمیسیون ناشران هم سبب می‌شود درآمد نویسندگان کم شود.
 
ناشران کوچک و مستقل، که ارتباطات وسیعی هم ندارند، آسیب بیشتری دیده‌اند. در این شرایط ناشران در کنار نویسندگان ضرر می‌کنند و مجبورند از سود خود بگذرند.
 
البته با توجه به اقتصاد ضعیف این سال‌ها، این تغییرات در همه حرفه‌ها رخ داده است و همه مردم مجبورند برای کسب درآمد بیشتر همزمان در چند حرفه مشغول باشند. پیش از این مانجولا مارتین در کتاب «نویسندگان، پول، و هنر زندگی کردن» نوشته بود «هیچ شغلی در دنیا مانند نویسندگی نیست. در این رشته مدرک کارشناسی ارشدت را هم می‌گیری و نمی‌دانی 5 میلیون دلار کسب می‌کنی یا هیچ پولی به دست نمی‌آوری.»
 
آقای مارتین اخیراً در تماس با نیویورک‌تایمز گفت: «در حال حاضر کسانی می‌توانند نویسنده شوند که منبع درآمد دیگری هم دارند.»
 
خانم روزنبرگ می‌گوید: «این روزها همه فکر می‌کنند می‌توانند نویسنده شوند. دلیل این موضوع هم توانایی ایمیل زدن، پیامک زدن، و توئیت نوشتن آدم‌هاست. اما این آدم‌ها باید از نویسندگانی که سال‌ها در این حرفه هستند تمییز داده شوند. نویسنده حرفه‌ای با کلمات کاری می‌کند که مردم عادی نمی‌توانند. بنابراین باید فکری به حال این قشر ارزشمند کنیم.»

«وقتی که او رفت» منتشر شد


جلد

رمان «وقتی که او رفت» نوشته لیزا جوئل، با ترجمه علی شاهمرادی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این رمان نخستین کتاب گروه انتشاراتی خزه و سنگ است که کارش را به تازگی و بنا بر اعلام، با رویکرد ترجمه آثار خوشخوان و تازه ادبیات جهان آغاز کرده است. این گروه انتشاراتی مجموعه‌ای است متشکل از نشر خزه به مدیرمسئولی محسن فرجی و نشر سنگ به مدیرمسئولی کامران محمدی.

تریلر «وقتی که او رفت» در ۳۵۲ صفحه و با بهای ۳۵ هزار تومان از سوی نشر «خزه» راهی بازار نشر شده و درباره دختر نوجوانی است که ناگهان گم می‌شود.

بر اساس اعلام ناشر، این رمان در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های وال‌استریت‌ژورنال، یواس‌ای‌ تودی و نیویورک تایمز و نامزد بهترین رمان تریلر در سال ۲۰۱۸ بوده است.

نامزدهای نهایی جایزه ادبی «الوند» معرفی شدند


جایزه ادبی الوند

دبیرخانه جایزه کتاب سال شعر «الوند» نامزدهای نهایی نخستین دوره این جایزه را اعلام کرد؛ از میان این آثار، یک اثر برنده تندیس ویژه جایزه (که توسط قباد شیوا طراحی شده است) خواهد شد.

به گزارش ایسنا، اطلاعیه دبیرخانه این جایزه ادبی افزوده است: طبق اعلام دکتر ابراهیم خدایار، رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران، برنده تندیس ویژه  این انجمن پس از داوری‌های مستقل توسط داوران مورد نظر انجمن، در آیین پایانی جایزه اعلام خواهد شد.

فهرست نامزدهای نخستین دوره جایزه ادبی الوند که طبق اعلام، فعلا فقط در زمینه شعر برگزار می‌شود، به ترتیب حروف الفبا (نام شاعر) به شرح زیر است:

۱ – «گفت‌وگو با تاریکی» فرزاد آبادی
۲ – «نامه‌هایی از کازابلانکا» شهریار بزرگمهر
۳ - «آدم‌ها با مرگ شاعر می‌شوند» معصومه درفشیان
۴ – «برسد به استخوان‌هایت» روزبه سوهانی
۵ - «نیلوفر نام دیگر زخم است؟» نیلوفر شریفی
۶ – «کافه کاتارسیس» آیدا گلنسایی
۷ - «روح اندوهگین یک شاعر» سیدرضا محمدی
۸ - «رؤیاها برگشته‌اند؟!» آرش نصرت‌اللهی