فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

راه درازی در پیش دارم

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۵
, مترجم : مهرناز زاوه
 
 
دارن مک‌گاروی، نویسنده اسکاتلندی که هفته گذشته موفق به کسب جایزه کتاب اورول شد از مقایسه کتابش با آثار اورول و تلاش برای فهم حقیقت می‌گوید.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین - نویسنده «سیاحت فقر» که بیشتر به عنوان خواننده موسیقی رپ و نام لوکی شناخته می‌شود، معتقد است می‌توان خود را از چرخه جانکاه فقر، تجاوز و اعتیاد رهانید و او خودش نمونه زنده این واقعیت است.

دارن مک‌گاروی، که هفته گذشته جایزه کتاب اورول را برای «سیاحت فقر» از آن خود کرد، کتابی که خاطرات خود از دوران رشد در کنار مادری الکی و معتاد به مواد مخدر را در آن نوشته، از اینکه اندرو آدونیس، رئیس هیئت داوران کتابش را با آثار جورج اورول مقایسه کرده، کمی خجالت‌زده است. «نقل قول او را اول اشتباه خواندم و فکر کردم می‌گوید «در حد استاندارد‌های اورول نیست»؛ و فکر کردم «منصفانه است.» بعد دوباره آن را خواندم و فهمیدم که می‌گوید «هست»: «این واقعا خوب است اما این نظر را باور نمی‌کنم». من راه درازی در پیش دارم. یک نویسنده می‌تواند پنج بار زندگی کند و باز هم با اورول برابری نکند.»

کتاب او کوبنده و شدیداللحن و برخی از یادآوری‌هایش طاقت‌فرساست. مادر مست مک‌گاروی وقتی او تنها پنج سال داشت با یک چاقوی گوشت به سراغش می‌رود و با مداخله لحظه آخری پدرش متوقف می‌شود. آتش زدن وسایل خانه، تلاش برای بیرون آوردن حیوان خانگی‌شان از زیر خاک وقتی ماشین به او زده بود و تازه خاکش کرده بودند، و تزریق مواد مخدر جلوی روی همه. اما شگفتی واقعی این است که این خاطرات مصیبت‌بار لباس مبدلی است برای کتابی بسیار پیچیده‌تر؛ مک‌گاروی در کتاب آن را «اسب تروجان» می‌نامد که خواننده را درگیر می‌کند. چیزی که او واقعا می‌خواهد بگوید این است که چرخه تجاوز و اعتیاد قابل شکستن است و او خودش نمونه زنده این ادعاست.

پنج سال پیش مک‌گاروی یک مرد جوان عصبانی بود؛ یک قربانی بیماری رایج فقر که طیف وسیعی از طبقه کارگر شهر گلاسگو را به خود مبتلا کرده است. او همچنین نزدیک به یک دهه معتاد به الکل و مواد مخدر بود که می‌توان آن را محصول دوران پر از استرس کودکی‌اش دانست و نزد یک روانشناس می‌رفت تا بتواند عصبانیتش را کنترل کند. او همیشه دوست داشت که بنویسد و موسیقی رپ و وبلاگ‌هایش شروعی بود برای رسیدن به این نقطه. در زمان رفراندوم استقلال اسکاتلند در سال ۲۰۱۴ او در نقش صدای قدرتمند استقلال ظاهر شد. اما امروز خودش می‌گوید دشنام‌های زیادی در کلامش بود. «من تازه از مشکل اعتیاد به الکل فارغ شده بودم. بسیار ایده‌آل‌گرا بودم، عملا مطمئن اما در عین حال متوهم و ساده‌لوح. خیلی خوب نمی‌فهمیدم که رسانه اجتماعی یک میدان عمومی است. باید یاد می‌گرفتم آنچه را که ناگزیر به بیان بودم ابراز کنم.»

نیمه نخست کتاب به این کشمکش‌ها و عصبانیت‌ها می‌پردازد: درگیری‌ها در مدرسه، جایی که خشونت تنها پول رایجی بود که برایتان احترام می‌خرید؛ مدت زمان کوتاهی که می‌توانست به چیزی توجه کند و عدم تمرکزش نشان از این داشت که برای خواندن کتاب مشکل دارد؛ افتادن در دام اعتیاد بعد از مرگ مادرش بر اثر سیروز کبدی وقتی تنها ۳۶ ساله است. اما بعد اوضاع تغییر کرد. او همچنان «صنعت فقر» را به باد انتقاد می‌گیرد، از اشرافی‌گری بیزار است و معتقد است که طبقه کارگر نادیده گرفته می‌شود.

او می‌گوید: «در عصری که به نظر می‌رسد همه از چیزی که اشتباه است، اینکه مقصر کیست و به چه اعتقاد دارند، مطمئن‌اند، نسبت به افرادی که علنا تردید و تضاد را ابراز می‌کنند و مشتاق هستند که دیدگاهشان را تغییر دهند، رغبت وجود دارد. من می‌خواهم تلاش کنم تا بفهمم چه چیزی درست است، حتا اگر از آن خوشم نیاید.»

هدف او در کتاب توصیف درد عاطفی فقر و استرس ناشی از چندین اعتیاد مربوط به آن است. او می‌گوید: «واقعیت تجربی فقر بد فهمیده شده و چیزی که در حال حاضر داریم جامعه‌ای است با قوانین، نشانه‌ها و انگیزه‌های اجتماعی که برای افرادی که از نظر احساسی کنترل شده‌اند موثر است. اما اگر در میان ناملایمات بزرگ شوید، کل شرایط احساسی و برداشتتان از خطر کاملا متفاوت خواهد بود.»

او چطور نجات پیدا کرد؟ خودش می‌گوید:‌«هر روزِ زندگی‌ام مثل فیلم «رگ‌یابی» نبود. داستان من از جایی شروع شد که مادرم قربانی یکی از اشکال مختلف خشونت شد، ضربه روحی خورد و نتوانست آن را هندل کند. هرگز نمی‌خواهم که مردم فکر کنند مادرم یک شخصیت شیطانی داشت. او بسیار آسیب‌دیده بود. اگرچه این برداشتی است که بعدا به آن رسیدم.»

حساسیت و اضطراب عمیق مک‌گاروی می‌توانست نابودش کند، اما در عوض آنها را به موسیقی و کلمه بدل کرد و کنترل داستانش را به دست گرفت.

قدیسی که مشهورترین نویسنده فرانسه شد


 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۵
 
 
درباره زندگی ویکتور هوگو، نویسنده مشهور فرانسوی موارد جالبی تعریف شده است که بخشی از آنها را در این گزارش می‌خوانیم.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از منتال‌فلوس - ویکتور هوگو، شاعر و نویسنده فرانسوی شهرت اصلی خود را مدیون رمان‌های رمانتیکی است که به قلم گرفته است. جهانیان بیشتر هوگو را با رمان‌های «بینوایان» و «گوژپشت نتردام» می‌شناسند اما در فرانسه بیشتر با اشعارش شناخته می‌شود.

شاید کمتر کسی بداند که هوگو در کنار نویسندگی به کار نقاشی نیز می‌پرداخت و نمایشگاه‌های بسیاری نیز برگزار کرده و 15 سال نیز در دوران ناپلئون در تبعید زندگی کرده بود. اما این‌ها تنها نکات جالب در مورد ویکتور هوگو نیست و او واقعا زندگی جالبی داشته است: 

- در بالای کوه به دنیا آمد
لئوپارد و سوفی والدین ویکتور هوگو در ارتفاع 3هزار فوتی بالای دریا زندگی می‌کردند. در سال 1801 پدر ویکتور در ارتفاعات کوهستان با قاچاقچیان مبارزه می‌کرد. آنها مجبور بودند در ارتفاعات زندگی کنند.

- یک روز بدون لباس نشسته و کتاب نوشت
زندگی ویکتو هوگو ظاهراً در جوانی با حوادث و کارهای عجیب و غریبی همراه بوده است. در دوران جوانی هوگو با دوستانش شرط می‌بنند که در یک اتاق سرد بدون لباس یک روز تمام بنویسد و در صورت نیاز از پتو استفاده کند. او یک روز تمام بدون اینکه لباسی بر تن داشته باشد در یک اتاق سرد داستان نوشت.

- جاسوسی را دوست داشت.
شایع شده است که هوگو در منزلش سوراخ‌هایی در دیوارها ایجاد کرده بود تا از کارهای دیگران در اتاق‌های دیگر اطلاع پیدا کند و علاقه زیادی به سرک کشیدن در کار دیگران داشت.

- در ویتنام او را قدیس می‌دانند
در کشور ویتنام در 60 مایلی شهر سیگون معبدی وجود دارد که عبادتگاه فرقه «کائو دای» است. این فرقه در کشور ویتنام 5 میلیون پیرو دارد که به عقیده پیروان این فرقه اسامی مثل هوگو، توماس جفرسون و ژوان آرک مقدس هستند و کسانی که این اسامی را دارند از نظر آنها قدیس محسوب می‌شوند.

نفرت بازیگر انگلیسی از شرلوک هلمز/حقایقی درباره کتاب دویل


 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۰
, مترجم : محمد حسن لو
 
 
داستان شرلوک هلمز نوشته آرتور کانن دویل یکی از جذاب‌ترین کتاب‌های نوشته شده با موضوع پلیسی است که خیلی از مردم جهان با فیلم‌های آن آشنا هستند ولی هنوز حقایقی درباره این داستان وجود دارد که شاید کمتر کسی بداند.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از هیستوری‌اکسترا - شرلوک هولمز از زمانی که برای نخستین بار در سال 1887 توسط آرتور کانن دویل منتشر شد، تا همین سال‌های اخیر که سریال‌ جدیدتری از این کارآگاه ساخته شد، همیشه در میان طرفداران داستان‌های جنایی پلیسی محبوب بوده است.

معروف بودن هولمز به خاطر قدرت استثایی او در مشاهده جزئیات و استنتاج منطقی بر اساس آن است، قدرتی که وی را بدون شک معروفترین کارآگاه تخیلی جهان و یکی از مشهورترین مخلوقات داستانی همه اعصار ساخته‌است و علاوه بر همراه همیشگی او دکتر واتسن و مأموران اسکاتلندیارد خواننده را نیز به حیرت وا می‌دارد.

در طول قرن گذشته فیلم‌های زیادی از این کتاب ساخته شده و کمتر کسی پیدا می‌شود که درباره هولمز نشنیده باشد، ولی چیزهایی درباره این داستان وجود دارد که شاید کمتر کسی درباره آن شنیده باشد.

- اولین بازیگر نقش شرلوک هلمز یک آمریکایی بود
شرلوک هلمز نخستین بار در سال 1899 در یک نمایش بر روی صحنه رفت که اتفاقاً نمایش‌نامه آن را خود دویل نوشته بود. ویلیام ژیلت، بازیگر آمریکایی نقش شرلوک هلمز را در این تئاتر بازی کرد. این نمایش با استقبال زیادی در آمریکا و انگلستان روبرو شد. بین سال‌های 1899 تا 1932 این نمایش بیش از هزار بار بر روی صحنه رفت.

- مبارزه هلمز با آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم  روی پرده رفت
اولین فیلم ساخته شده در سال 1916  بر اساس کتاب دویل را دوباره ژیلت بازی کرد. نکته جالب توجه این فیلم موزیکال بودن آن بین دو بازیگر بود انگلیسی به نام‌های راتبون و بروس بود که بین سال‌های 1939 تا 1946 چهارده فیلم شرلوک هلمز را بازی کردند. در طول جنگ جهانی دوم هلمز به مبارزه با نازی‌ها می‌رود.

- کتاب مصور هلمز در آمریکا طرفدار بیشتری داشت
اولین کتاب مصور منتشر شده از روی داستان‌های شرلوک هلمز در سال 1893 منتشر شد که در آمریکا طرفدار بیشتری از فیلم‌های صامت آن داشت.

-تولید کارخانه‌ها با داستان شرلوک هلمز رونق گرفت
در سال‌های 1890 میلادی یک شرکت آمریکایی تولیدکننده دارو به نام «بیچام» تبلیغی با نام شرلوک هلمز تهیه کرد که کارآگاه انگلیسی از محصولات این شرکت استفاده می‌کند. کارخانه‌های دخانیان نیز ادعا می‌کردند که هلمز در پیپ خود از توتون‌های آنها استفاده می‌کند.

-اولین بازیگر تلویزیونی شرلوک هلمز از او نفرت داشت
پس از جنگ جهانی دوم و رشد تکنولوژی، اولین نمایش تلویزیونی شرلوک هلمز  در سال 1951 در انگلستان پخش شد. آلن ویتلی، بازیگر نقش شرلوک هلمز در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفته بود از شرلوک هلمز متنفر است، چون او یک انسان خودخواه و خودپسند است.

- یک شبکه خبری از روی کتاب فیلم ساخت
استقبال مخاطبان انگلیسی از داستان‌های شرلوک هلمز باعث شد شبکه خبری بی‌بی‌سی اولین مجموعه تلویزیونی از شرلوک هلمز را در سال‌های دهه 60 میلادی بسازد. در این مجموعه پیتر کوشینگ به جای نقش شرلوک هلمز بازی می‌کند.

- بسیاری از مردم تصاویر شرلوک‌های قدیمی را فراموش کردند
تصویری که از شخصیت شرلوک هلمز در اذهان مردم عامی نقش بسته است چهره «جرمی برت» تا قبل از دهه 90 میلادی است و بعد از آن کارهای تولید شده زیاد از سوی مخاطبان کشورهای انگلیسی‌زبان با استقبال روبرو نشده است.

- شرلوک هلمز بهترین کارآگاه و جاسوس انگلستان است
یکی از اتفاقات جالب در تاریخ ساخت فیلم و سریال از روی کتاب شرلوک هلمز بازی «اندرو اسکات» در نقش شرلوک هلمز بود. همه مردم انگلستان با چهره اسکات در نقش جیمز باند بهترین جاسوس انگلیسی آشنا بودند.

- جابجایی نقش شرلوک هلمز با دکتر واتسون
از دیگر مسائل جالب فیلم‌های ساخته شده بر اساس داستان شرلوک هلمز حضور «پاتریک مکنی» در دو نقش شرلوک هلمز و دکتر واتسون بود. او در دو فیلم ساخت «راجر مور» نقش شرلوک هلمز را داشت ولی در فیلم ساخت «کریستوفر لی» نقش دکتر واتسون را ایفاء کرد.

توصیه‌های آنه کارسون به نویسندگان جوان


 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۵
, مترجم : مهرناز زاوه
 
 
آنه کارسون، شاعر، رمان‌نویس، مقاله‌نویس و مترجم کانادایی است که در این مطلب بخش‌هایی از مصاحبه‌های او با نشریات مختلف درباره شیوه‌های نویسندگی آمده است.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت‌هاب - آنه کارسون در دنیای ادبیات بی‌همتاست. اول از همه اینکه هیچکس نمی‌داند او را چه صدا بزند؛ او شاعر، رمان‌نویس، مقاله‌نویس، مترجم، استاد دانشگاه، محقق و ابداع‌گر قالب‌هاست. او به طرز شگفت‌انگیزی فوق‌العاده است، هم روی کاغذ و هم در مصاحبه. آرزوی دیرین او این بود که اسکار وایلد شود، اما همین حالا هم بسیار از او بهتر است. آثار او در هر قالبی و هر نامی که بخواهید رویش بگذارید، به بی‌نظیرترین چیزها دست می‌یابد: آنها در ظاهر پیشتاز، تجربی، از لحاظ فکری چالش‌برانگیز و عمیقا تکان‌دهنده‌اند. شاید بخواهید بدانید چطور این کار را می‌کند. کارسون به ندرت توصیه مشخصی برای نوشتن می‌کند و حتی لزوما جواب سوال‌ها را طوری نمی‌دهد که برای افراد غیرحرفه‌ای قابل فهم باشد، اما اغلب به زیبایی درباره پروسه نوشتن و ساختن فرم‌ها سخن می‌گوید.

برای خودت مشکل بساز
برای خودت یک مشکل بساز، در هنگام پرداختن به آن به مشکلاتی می‌رسی که خودت نساختی و حتا خوابش را هم نمی‌دیدی.
 
به ایده‌هایت از زوایای مختلف بنگر
مغز من سبدی از خرت و پرت‌هاست که سرانجام به نظر می‌رسد یک ایده تاثیرگذار داشته باشد. من کورمال کورمال پی آن می‌گردم که ببینم چیست، ترتیب‌های متفاوت و مفاهیم متفاوت را امتحان می‌کنم و بعد یکی را انتخاب می‌کنم.
 
مشارکت را امتحان کن
همکاری برای من جواب می‌دهد تا آنجا که می‌توانم بیرون از مرکز کار بایستم. درنتیجه من سازمان‌دهی یا هدایت نمی‌کنم و نقطه اتکا نیستم... به من اجازه می‌دهد که نگران نباشم و ابداع کنم.
 
نگران دسته‌بندی‌های رسمی ژانرها نباش
هر آنچه را دوست داری بنویسی، به همان شیوه‌ای بنویس که دوست داری.
 
از دکمه دیلیت نترس
با لذت و وحشیانه ویرایش کن، پاک کردن چیزها خیلی جالب است.
 
به شعرهایت به چشم اشیا نگاه کن
ساختن شعر، ساختن یک شی است. من بیشتر به چشم نقاشی به آن نگاه می‌کنم تا متن، اما نقاشی‌هایی که به طور فیزیکی از طریق زبان قابل وارد شدن هستند. این راه دیگری برای فکر کردن به یک کتاب است، یک شی که همانقدر به لحاظ بصری واقعی است که از نظر متنی.
 
صدای خودت را پرورش بده
اگر کار کسی را بخوانم و فکر کنم، خدای من، واقعا دلم می‌خواهد مثل آن بنویسم، خواندن آن را متوقف می‌کنم، چون نمی‌خواهم مقلد باشم. به عنوان مثال من نوشته‌های میویس گالنت را دوست دارم، اما وقتی مشغول نوشتنم سعی می‌کنم گالنت را نخوانم، چون خیلی راحت در او رخنه می‌کنم.
 
به خواننده اعتماد کن
هرودوت (نخستین تاریخ‌نگار یونانی‌زبان) حس شوخ‌طبعی خوبی دارد. اما من فکر می‌کنم او شوخی نمی‌کند. او عقاید و حقایق را ارائه می‌دهد و سعی نمی‌کند میان بد و خوب فرق بگذارد. هرودوت به خواننده اعتماد می‌کند و این کار را به عهده او می‌گذارد. یک مدارای تحسین‌برانگیز... فکر می‌کنم در همه آثارم سعی کرده‌ام این مدارا را داشته باشم و اجازه بدهم که خواننده خودش حسش را بسازد.

روی ارتباط برقرار کردن تمرکز کن
چیزهایی را که می‌خواهید به هم مرتبط کنید در کنترل شما نیستند. این تنها شمایید که با دنیا برخورد می‌کنید. اما چگونگی وصل کردن آن‌ها به هم چیزی است که ذات ذهن شما را نشان می‌دهد. من می‌توانم فهرستی از چیزهایی را که دیدم،تهیه کنم، اما به این دلیل نیست که آن‌ها را کنار هم می‌گذارم، این کار بعدی خواهد بود. من آن‌ها را تصادفی کنار هم می‌گذارم. از یک طرف این کاملا دلبخواه به نظر می‌رسد و از طرف دیگر، کاملا به این بستگی دارد که من به عنوان یک متفکر که هستم.
 
به کار کردن ادامه بده، حتا اگر نمی‌دانی که دقیقا داری روی چه کار می‌کنی
من می نویسم تا بفهمم درباره یک چیز چه فکر می‌کنم.

کارفرماها این کتاب‌ها را بخوانند/آشنایی با استیو جابز مونث


 
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۴۸
, مترجم : محمد حسن لو
 
 
بیل کارلی یکی از سرمایه‌گذاران موفق آمریکایی در پیامی توئیتری درباره کتاب‌های مفید در حوزه تکنولوژی صحبت می‌کند و اعتقاد دارد همه کارفرماها در حوزه تجارت و تکنولوژی باید این کتاب‌ها را مطالعه کنند.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  به نقل از سی‌ان‌بی‌سی، «بیل کارلی» یکی از سرمایه‌گذاران موفق آمریکایی در شرکت‌های مختلف این کشور سرمایه‌داری است. مجله مشهور فوربس در سال 2018 نام او را در فهرست موفق‌ترین سرمایه‌گذاران در حوزه تکنولوژی قرار داد. کارلی در بسیاری از شرکت‌های موفق آمریکایی مثل زیلو، اوبر و گلسدورز سهام دارد و موفقیت خود را در خواندن کتاب‌های اقتصادی می‌بیند. کارلی در پیامی توئیتری پنج کتاب معرفی کرده است و می‌گوید هر کارفرمایی که بخواهد سرمایه‌گذار خوبی باشد باید پنج کتاب زیر را خوانده باشد:
 


خون بد: رازها و دروغ‌های سیلیکون ولی نوشته جان کاریرو
در سیلیکون ولی یا همان دره سیلیکون ایالت کالیفرنیا تقریباً تمام شرکت‌های تکنولوژی مشهور قرار دارند. در بین این شرکت‌ها تولیدکننده موفقی مثل «ترانوس» دیده می‌شوند که این کتاب درباره مالک و موسس آن نوشته شده است. «الیزابت هولمز» موسس و مدیر این شرکت در کشور آمریکا با عنوان استیوجابز مونث خطاب می‌شود. شرکت وی طراح ابزارها و نرم‌افزارهای تست سریع خون انسان است. کارلی در پست توئیتری خود درباره این کتاب نوشته است: «تمام کسانی که می‌خواهند در عرصه تجارت و صنعت موفق شوند، درس‌های بسیاری از این کتاب می‌توانند کسب کنند.»
 


استراتژی رقابتی: تکنیک‌هایی برای تحلیل صنایع و رقبا نوشته مایکل ای. پورتر
این کتاب که تا کنون شصت بار به زبان انگلیسی تجدید چاپ شده است به 19 زبان زنده ترجمه شده است و هر سال نیز مشتری‌های فراوانی دارد. مایکل پورتر اقتصاددان آمریکایی به پیامبر برنامه ریزان استراتژیک شهرت دارد. پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است. وی جزو چهار فردی می‌باشد که در صد سال گذشته توانسته‌اند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند. کارلی در کنفرانسی در سال 2017 درباره این کتاب گفته بود که تاثیرگذارترین چیزی است که در طول عمرش خوانده است.
 


عبور از پرتگاه نوشته جفری ای. مور
در توضیح این کتاب اینگونه آمده است که هر کسی بخواهد همه چیز را درباره بازاریابی و فروش محصولات حوزه تکنولوژی بداند، باید از مطالب درون این کتاب استفاده کند. آخرین نسخه بازنویسی این کتاب در سال 2014 منتشر شد که استراتژی‌های جدیدی در حوزه بازاریابی در دنیای دیجیتال نیز به آن اضافه شده است. تمام راهکارها و روش‌های پیشنهادی در این کتاب بر مبنای جستجو و سرمایه‌گذاری در اینترنت بیان شده است. به اعتقاد نویسنده در عصر امروزی هر کسی بخواهد در عرصه تکنولوژی و محصولات مربوط به آن کار کند باید به طور کامل به اینترنت تسلط داشته باشد.
 


مشکل مبتکر نوشته کلایتون کریستنسن
استاد دانشگاه اقتصاد دانشگاه هاروارد در این کتاب درباره علت اینکه بعضی از شرکت‌ها موفق می‌شوند و بعضی شکست می‌خورند، بحث کرده است و به خوبی به نقش تکنولوژی‌های جدید در این مسیر اشاره می‌کند. کلایتون اعتقاد دارد شرکت‌ها و تولیدکننده‌ها و به طور کلی تمام مخترعین و مبتکرین باید خودشان را با پیشرفت‌های تکنولوژی وفق داده و در مسیر رشد سریع دنیای جدید قرار دهند.
 


استارتاپ: افسانه‌ای از سیلیکون ولی نوشته جری کاپلان
در این کتاب نویسنده تجربیات خودش را از کار در شرکت کامپیوتری نوشته است که کارلی می‌گوید این کتاب نوعی ضبط صوت مکتوب از تجربیات کاپلان از دنیای اقتصادی‌اش است.