شمس جان در مثنوی معنوی
تألیف: مهناز پامناری
«اگر برف و یخی بگوید که من آفتاب تموز را دیدم و آفتاب تموز بر من تافت، هیچ عاقل باور نکند. محال است که آفتاب تموز بتابد و یخ و برف را نگدازد.»
«فیه مافیه»
آفتاب تموز با تمام قدرت خود تابید و اثری از برف و یخ نماند. عشق چون آتشی شد و فراخنای گستره هستی مولانا را متحول کرد. جهش روحانی که حاصل این عشق است، در دیوان شمس و مثنوی معنوی تجلی یافته است. سراسر مثنوی تحت تاثیر الهامات شمس است. بازتاب اثر بزرگ و بیمانند شمس، «مقالات» را که ناخواسته از زبان او به یادگار مانده، در دیوان شمس و پس از آن در مثنوی کبیر میبینیم… «مقالات» مجموعه پرسشها و پاسخها، اندیشهها و روایتها و قصههایی است که شمس به مناسبتهای گوناگون بر زبان میآورده و کسانی از مریدان مولانا ثبت و یادداشت میکردهاند… بسیاری از حکایتها و تمثیلهایی که مولانا در مثنوی پایه مباحث ارشادی خود قرار داده، پیش از آن در «مقالات شمس» آمده است. در عین حال موارد دیگری هم وجود دارد که یک حکایت، هم در «مقالات شمس» و هم در آثار سنایی و عطار و … آمده است. [اما] شمس در مقالات [خود] از زبان مولانا میگوید: «از وقتی با تو آشنا شدهام، این کتابها در نظرم بیذوق شده است» (مقالات، دفتر اول، ۱۸۶) و خود شمس نیز به قوت کلام و سحر سخن خویش واقف است: «آن کس که به صحبت من ره یافت علامتش آن است که صحبت دیگران بر او سرد شود و تلخ شود؛ نه چنان سرد شود و همچنین صحبت میکند؛ بلکه چنانکه نتواند با ایشان صحبت کردن» (مقالات، دفتر اول، ۷۴)….
مولانا در دیوان شمس در وصف «مقالات میگوید:
بس که از نکته خوبش همه در فتنه فتند
کاین مقالات خوش از فهم خردمند گذشت
استاد فرزانه دکتر محمدعلی موحد در پیشگفتار «مقالات» به صراحت میفرماید: «توضیح معنی و دریافت مفهوم مثنوی بیمدد مقالات، ممکن نیست و توجه به ارتباط بین مقالات شمس و مثنوی، مشکلات مثنوی را روشن میسازد.» (مقالات شمس، ۳۸)
کتاب حاضر [شمس جان در مثنوی معنوی نوشته خانم مهناز پامناری] مجموعهای است که در نظر دارد تاثیرپذیری مولانا را از شمس بیان کند. چه در اندیشه و عناصر سازنده آن و چه در کاربرد آیات و احادیث و تاویل آنها. در بخشی دیگر مشترکات واژگان و کاربرد زبانی و ارسال مثل را بررسی کرده و نیز قصص و روایات مشترک هر دو اثر بیان شده است. در بخش اول تصویری کوتاه از زندگی پربار مولانا ارائه شده است. سپس حضور نورانی شمس در دورهای از حیات مولانا، شامل دو فصل مرجالبحرین و شعاع شمس، همراه با یک مقدمه بیان شده است…
در فصل اول به آشنایی مولانا با شمس پرداخته شده و فصل دوم به اثربخشی شمس و دگرگونی و تحولی که پس از او در حالات و افعال مولانا صورت گرفته، اختصاص یافته است. در بخش دوم به بررسی عنصر اندیشه در مثنوی و مقالات و مشترکات هر دو اثر پرداخته شده که شامل هفت فصل است:
۱) عقل و عشق؛ ۲) شیخ و مرید؛ ۳) تعلیم و تربیت؛ ۴) اسارت و آزادی؛ ۵) کفر و ایمان؛ ۶) صحبت و سکوت؛ ۷) نور و ظلمت
در بخش سوم به بررسی و تاویل آیات و احادیث مشترک در مقالات و مثنوی و تاثیرپذیری مولانا از تعابیر شمس توجه شده که این نیز در دو فصل با یک مقدمه تحت عنوان «تاویل چیست؟» تنظیم گشته است.
در بخش چهارم به بررسی قصص و تمثیلات و زبان مشترک در مقالات و مثنوی و تاثیرپذیری مولانا از شمس اشاره شده است که شامل سه فصل است. فصل اول اختصاص به «روایت»های مشترک دارد و فصل دوم «ارسال مثل» و در فصل سوم به کاربرد واژگان مشترک پرداخته شده است… برای کشف افکار مولانا، اصیل ترین مآخذ همانآثار اوست. از این رو برای پیبردن به راز و رمزهای زندگیش آثار او از جمله فیهمافیه و مجالس سبعه و مکاتیب و سپس مناقبنامههای او مورد بررسی قرار گرفته است.۱
همچنان که در مقدمه کتاب اشاره شده است «شمس جان در مثنوی معنوی» مشتمل بر چهار بخش است که به ترتیب به زندگینامه مولانا، بررسی عنصر اندیشه در مثنوی، بررسی تاویل آیات و احادیث مشترک و بررسی قصص و تمثیلات و زبان مشترک در مقالات شمس و مثنوی شریف میپردازد.
در بخش اول از شمس و صلاح الدین زرکوب و حسامالدین چلبی یاد میشود. در بخش دوم به مقولاتی مانند عقل و عشق و شیخ و مرید و … نور و ظلمت پرداخته شده و بخش سوم به آیات و احادیث مشترک در مقالات و مثنوی اختصاص دارد در بخش چهارم روایتهای مشترک در مقالات و مثنوی به خواننده معرفی میشوند.
از خواندنیترین بخشهای کتاب، فصل ششم از بخش دوم است تحت عنوان «صحبت و سکوت» . مولف کتاب در باب «صحبت و سکوت» به نقل از هجویری در کشف المحجوب آورده است: «هرکسی را گریبان خود باید گرفتاندرحال نطق و سکوت. اگر کلامش به حق بود، گفتارش بهتر از خاموشی و اگر باطل بود، خاموشی بهتر از گفتار … گروهی از مدعیان مشتی … عباراتی از معانی خالی بر دست گرفتهاند و میگویند که گفتار، فاضلتر از سکوت و گروهی از جهال که مناره از چاه نشناسند، سکوت به جهل خود بستهاند و میگویند خاموشی بهتر از گفتار است و این هر دو همچون یکدیگر باشند.
پس تا که را فراگفتار آرند و که را خاموش کنند.»۲
«یکی از مسایل مورد اختلاف در باب طریقت و سیروسلوک این است که آیا برای تهذیب اخلاق و استکمال نفس، خلوت و عزلت بهتر و به مقصود نزدیکتر است یا صحبت و جمعیت و با یاران معاشرت و آمیزش کردن؟ از مجموع تحقیقات به عمل آمده میتوان نتیجه گرفت که در اختیار گرفتن خلوت و انزوا، یا صحبت و جمعیت، به طور مطلق، حکم کلی و قاطع نمیتوان داد؛ بلکه باید گفت که این امر نسبت به اختلاف احوال و اوضاع و روحیات سالکان و همچنین اشخاصی که ممکن است طرف صبحت و مجالت واقع شوند تفاوت میکند اما مولوی تمام مواضع را در جای جای شش دفتر مثنوی خویش به تفصیل یا اختصار ذکر کرده است.۳ نویسنده کتاب سپس به ارائه مثالهایی متعدد در این باب از مثنوی شریف و کتاب «مقالات» میپردازد که بیانگر ادعای فوق است.
کتاب «شمسجان در مثنوی معنوی» با مقدمه عالمانه دکتر سیدعلی محمد سجادی توسط انتشارات «کلک سیمین» در ۲۰۰ صفحه و با حروفچینی و صفحهبندی مناسب روانه بازار نشر شده است.
درآخرین صفحات کتاب، منابع و مآخذ تحقیق معرفی شدهاند ولی جای فهرست کوتاهی از نامهای کسان و جایها (فهرست اعلام) در این کتاب تحقیقی خالی است. طرح روی جلد کتاب نیز شاید با اندکی دقت و وسواس بیشتر میتوانست زیباتر عرضه شود و از آن جمله تعبیر «شمسجان» که به رنگ قرمز در دامان صوفی در حال سماع نشسته است میتوانست سبز باشد و نشانهای از «باغ سبز عشق کو بیمنتهاست» و «جز غم و شادی در آن بس میوههاست». به هر روی توفیق مولف محترم کتاب را در نگارش مقالات و کتابهایی از این دست، خواستاریم.
پینویسها:
۱) صفحه ۱۷ کتاب
۲) همان،ص ۱۰۲
۳) همان، ص۱۰۲
دو کتاب از آیتالله العظمی مجتبی تهرانی(ره)
ادب الهی
مبانی تربیت
ناشر: مؤسسه مصابیح الهدی
چاپ چهارم: ۱۳۹۵
۳۶۰ص ـ ۱۵هزار تومان
در عصر حاضر با گسترش روابط اجتماعی، نیاز به بازتعریف چگونگی و چرایی مرابطة با غیر، در کنار بیان ضوابط تربیت نفس، بیش از پیش احساسی میشود. معارف غنی دینی ما، با دقت و موشکافانه، این مبانی و ضوابط آن را بیان کردهاند. آیتالله تهرانی(ره) نیز در مقام مرجع وارسته و عالم عامل، با نگاهی اجتهادی، دورنمای نظام تربیت اسلامی را در قالب سلسله مباحثی تحت عنوان «ادب الهی» ترسیم کرده است.
اثر حاضر، دومین مجموعة برآمده از آن مباحث، با عنوان «مبانی تربیت» است که مجموعة اصول نظری و عملی خودسازی و دیگرسازی در آن گرد آمده است.شناخت این مبانی برای تربیت در ابعاد و محیطهای مختلف ضروری است. ویژگی بارز بیانات ایشان بیان راهکار عملی و تطبیق معارف اسلامی با مسائل روز است که حقیقتاً میتواند خلأ تربیتی جامعه را مرتفع کند.
از نظر ایشان مطلب اساسی در خودسازی، پرهیز از رفتار سلیقهای است، در این مسیر عمل به فرامین شارع، ضامن سلامت نفس خواهد بود و ملاک، عملی است که خالصانه برای خدا انجام شود. غرض تطهیر و ترفیع نفس است که محور بعثت انبیاست. در مقدمه آمده است: «اولویت در خودسازی و دیگرسازی، شدت و ضعف اثرگذاری است که در رابطه با آن شش مطلب مهم مورد توجه و تبیین قرار گرفته است: کمیت رابطه (که در آن بحث کم یا زیاد بودن رابطه و اثر آن مطرح میشود)، کیفیت رابطه (که ضمن آن رابطة با چاشنی محبت مطرح میشود که اهم موارد است و نقشی قوی دارد)، شرایط مربی (و این که شخص سازنده نقش بسیار مهمی در تربیت دارد؛ به همین خاطر ضمن اشاره به اهمیت استاد در معارف ما، تفاوت بین سازندة واقعی و تخریبگر بیان شده است)، شرایط طرف مقابل (در تربیت باید نسبت به شرایط کسی که قرار است ساخته شود، بهویژه موقعیت سنی برای ارائه مفاهیم، نگاه ویژه داشت)، ابزار سازندگی (در مسیر تربیت باید از همان ابزاری که انبیا و اولیا به عنوان اسوههای تربیتی استفاده کردهاند، بهره گرفت) و ششم، کیفیت به کارگیری ابزار، در به کارگیری ابزار باید به تناسب ابزار با اهداف توجه داشت.»
اخلاق ربانی
تأدیب غضب
نفس و اوصاف آن
چاپ اول: ۱۳۹۶
۲۹۶ص ـ ۱۴ هزار تومان
اثر حاضر چهارمین مجلد از مجموعه «اخلاق ربانی» است که به مباحث صِغَر نفس پرداخته شده که یکی از نتایج جبن است و به آن کوچکی روح نیز گفته میشود. صِغَر نفس ملکه و حالتی است که وقتی در انسان پیدا میشود، دیگر نمیتواند واردات روحیاش را خصوصا در مورد مسائل مکتبی و حتی غیرمکتبیاش تحمل کند، زیرا حالات زشت روحی و رذائل اخلاقی از قبیل: ذلت و خواری،اضطراب در برابر مصائب و بلایا را در پی دارد. عجز از انجام کارهای بزرگ، دنائت همت، عدم غیرت، عصبیت، عجله، سوءظن، عیبجویی، کشیده شدن انسان به غیبت، حالت نفاق و دو رویی، ترک امر به معروف و نهی از منکر و کشیده شدن به خشم، از جمله این حالات است.
در مقابل آن، کبر نفس به معنای روح وسیع در برخورد با حوادث و واردات روحی که روح حالت بزرگی پیدا میکند و ثبات نفس را در پی دارد و منشأ بسیاری از حالات و فضائل روحی، از قبیل متزلزل نشدن در برابر مصائب و بلایا، علو همت، غیرت، همیت دینی، توقف، تأنی، وقار، سکینه، عاقبت اندیشی، تفکر در کارها، حسن خلق، توجه به عیوب خود، رعایت حقوق برادران، انجام امر به معروف و نهی از منکر، کظم غیظ، حلم میباشد.
با توجه به اهمیت این موضوع دشمنان اسلام سعی کرده و میکنند که با به کارگیری ابزارهای مختلف جامعه مسلمین را به سمت صِغَر نفس و ذلت و خواری بکشانند.
فرهنگ و پیشرفت مطلوب
به کوشش: سیدحسین امامی
ناشر: مؤسسه فرهنگ دانش و اندیشه معاصر
چاپ اول: ۱۳۹۷
۷۰۰ص ـ ۵۲هزار تومان
اثر حاضر که مشتمل بر مجموعهای از گفتگوها، مصاحبهها، گزارش سخنرانیها و یادداشتهای دکتر مهدی گلشنی است، درباره معضلها و ناهنجاریهای علمی و فرهنگی کشور میباشد. مهمترین مسائلی که در این کتاب مطرح شده عبارتند از: علوم قدیم و علوم جدید و تفاوت آنها، ضرورت ترجمه کامل به فرهنگ و نقش آن در پیشرفت همهجانبه کشور، بررسی وضعیت علمی و فرهنگی دانشگاهها، ضرورت پرداختن به رفع نیازهای کشور و توجه به نوآوری در علوم روز، ضرورت توجه به مشکلات فرهنگی کشور و ریشهیابی آنها، رابطه علم و دین و ضرورت توجه به جهانبینی اسلامی، ضرورت تقویت هویت ملی ـ دینی، ضرورت توجه به شایستهسالاری در انتصابها، ضرورت تعامل حوزه و دانشگاه، ضرورت توجه به علوم انسانی و لزوم برقرار کردن ارتباط بین علوم انسانی و سایر علوم، علم دینی و ضرورت پرداختن به آن در عصر ما، ضرورت توجه به نقش انسانسازی علوم، رابطه علم و تکنولوژی، مسائل جهانیشدن، پاسخ به شبهههایی که تحت عنوان علم در مقابل خداباوری مطرح شده است و در نهایت اهمیت توجه به مشترکات اسلام و سایر ادیان توحیدی.
در مقدمه کتاب آمده است: «در این گفتگوها مسائلی هرچند به ظاهر ساده، اما مهم و اساسی با زبانی ساده بیان شده است؛ مشکلات بزرگتر در مشکلات و معضلهای کوچکتر ریشه دارند. بسیاری از معضلها و نابسامانیهای جامعه علیرغم همه خوبیها و ویژگیهای مثبت جامعه ایرانی، در مسائلی ریشه دارند که به آنها خو گرفتهایم و به نوعی برای ما بدیهی شده است.
بینظمی، رعایت نکردن زمان قول و قرارها، زیبایی محیط، مقررات راهنمایی و رانندگی و حتی بیانضباطی در محیط کار و… اگرچه به ظاهر ساده و برای ما به امری معمول تبدیل شدهاند، اما مسائل مهمی در پی خود ایجاد میکنند، بنابر این اگر بخواهیم مسائل و معضلهایی مانند ساعات کار مفید در محیط کار، بیتدبیری و تصمیمگیریهای نادرست و عدم شایستهسالاری و… را حل کنیم، باید به این موضوعات جزئیتر بازگشت و با دقت و کنجکاوی برای این مسائل اهمیت قائل بود و برای برطرف کردند آنها کوشید.»
کتاب قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰-۱۳۹۶)همراه با قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور به همت معاونت حقوقی ریاست جمهوری تدوین شده است.
دکتر لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهوری در پیشگفتار این کتاب مینویسد:آنچه به حیات جامعه معنا ومفهوم میبخشد و مسیرحرکت آن را روشن میسازد، تعیین مقصد و داشتن برنامه برای وصول به آن مقصد است.آرمانهای نظام اسلامی در سند چشم انداز بیست ساله تصویر شده است. دسترسی به این آرمانهای بلند، بدون داشتن برنامههای دراز مدت، میان مدت و کوتاه، مقدور نخواهد بود.
از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون باتوجه به نیاز کشور به برنامههای جامع و مدون درباره موضوعات عمده اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، قضایی واجتماعی، پنج قانون برنامه توسعهای به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده که از سال ۱۳۶۸شروع شده و باتمدیدبرنامه پنجم توسعه تا پایان سال ۱۳۹۵ تداوم داشته است.
معاون حقوقی رئیسجمهوری ادامه میدهد:قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(۱۴۰۰-۱۳۹۶)که براساس سیاستهای کلی برنامه پنج ساله ششم توسعه تنظیم شده، آخرین قانون برنامه است که در۱۲۴ماده توسط مجلس شورای اسلامی اسلامی به تصویب رسیده است وتا پایان سال ۱۴۰۰هجری شمسی دربرنامه ریزیهای اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی و به خصوص تدوین لوایح بودجه سنواتی، مبنای عمل خواهد بود.
این کتاب درقطع جیبی باقیمت ۱۵۰هزار ریال عرضه شده است.
کتاب مجموعه تنقیحی قوانین و مقررات رسیدگی به تخلفات اداری مشتمل بر قانون رسیدگی به تخلفات اداری و آیین نامه اجرایی آن، دستورالعمل رسیدگی به تخلفات اداری، قوانین و مقررات مربوط، نظرات هیات عالی نظارت و آرای هیات دیوان عدالت اداری است.
دکتر لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهوری در پیشگفتار این کتاب آورده است: سلامت نظام اداری از مسائل اساسی هرکشوراست و هرگونه خللی درآن علاوه بر آنکه تامین نیازها و خدمات عادی شهروندان را بامشکل روبرو میکند، حفظ نظم عمومی جامعه و حتی تصمیم گیریها و برنامه ریزیهای کلان کشور را با مخاطره جدی مواجه میسازد. فساد اداری به عنوان نقطه مقابل سلامت اداری منافع شهروندان و دولت را به خطر میافکند و به جامعه خسارت وارد میکند. فساد اداری از میزان بهره وری سازمان میکاهد و مانعی در برابر توانمند سازی سازمان و کارکنان آن میشود.وجود فساد اداری حتی مشروعیت و کارآمدی نظامهای سیاسی را نیز به چالش میکشاند.هر سازمانی برای نیل به اهداف خود به سلامت درونی نیازمند است واین مهم مستلزم انجام اقدامات متعدد در سطوح مختلف است. درسیاستهای کلی نظام اداری مصوب ۱۴ر۱ر۱۳۸۹مقام معظم رهبری نیز به «ارتقای سلامت نظام اداری و رشد ارزشهای اخلاقی درآن از طریق اصلاح فرآیندهای قانونی و اداری، بهرهگیری از امکانات فرهنگی و به کارگیری نظام موثر پیشگیری و برخورد با تخلفات » تصریح شده است.
معاون حقوقی رئیسجمهوری میافزاید: ایجاد شفافیت در زمینه قوانین و مقررات و فعالیتهای اداری و نحوه انجام و اجرای آنها از لوازم اصلی تحقق سلامت اداری است. کارمندان دولت درجایگاهها و سمتهای مختلف در دستگاههای اجرایی به عنوان نمایندگان حاکمیت،ماموریتها، صلاحیتهای،وظایف و اختیارات فراوانی برای پاسخ به درخواستهای شهروندان کشور در شئون وامور مختلف زندگی واداری دارند و این مهم با توجه به امکان قصور و تقصیرآنها درانجام وظایف وسوء استفاده از اختیارات و تبعیض در عمل به قوانین و مقررات درخصوص افراد مختلف وجود ضمانت اجراهای قانونی برای پیشگیری از هر گونه تخلف و یا تنبیه متخلفان احتمالی را ضروری میکند. این کتاب در قطع رقعی و به قیمت ۱۲۰هزار تومان عرضه شده است.
کتاب تنقیحی قانونی مدنی مشتمل بر قانون مدنی، نظرات شورای نگهبان، آرای وحدت رویه و اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور، آرای هیات عمومی دیوان عدالت اداری، بخشنامههای قوه قضاییه است. درپیشگفتار این کتاب به قلم دکتر لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهوری آمده است:قانون مدنی ایران یکی از قدیمیترین و ریشه دارترین قوانینی است که در دورههای اولیه قانونگذاری در کشور عزیزمان با همت، تلاش و دقت تحسین برانگیز فقها و حقوقدانان وقت وعمدتا بااستفاده از منابع فقه امامیه و نیز برداشت از برخی قوانین کشورهای دیگر به تصویب رسیده است. بدون تردید پیوند دیرینه اعتقادی و حقوقی ملت بزرگ ایران بااحکام شریعت مقدس اسلام موجب شده است قانون مدنی نیز که عمدتا منبعث از احکام منور دین مبین اسلام است، طی چندین دهه، با تغییرات اندک، ماندگاری بی نظیری داشته باشدو خصوصا عبارات مختصر و مفید و ادبیات قوی درنگارش این قانون، استحکام و یکپارچگی شگرفی به آن بخشیده است. این کتاب در قطع وزیری و با قیمت ۲۵۰هزار ریال عرضه شده است.
این اتفاق گوشه و کنار بسیاری از خیابانهای تهران رخ میدهد. «ملت عشق» میخری 12 هزار تومان. «من پیش از تو» و «من پس از تو» میخری هر کدام 12 هزار تومان و اگر مخاطب حرفهای کتاب نباشی و روزگارت با این یار مهربان نگذرد، ممکن است متوجه نشوی این کتابها شبیه یکی از همان دهها چیزی هستند که ازشان فرار میکنیم. خریدن عطر تقلبی، لباس تقلبی و هر چیز تقلبی دیگر میتواند ناراحتمان کند و آن را برایمان به خاطرهای تلخ بدل کند، اما حالا میایستیم و به بهایی ناچیز کتابهای چاپ افست را میخریم و با خود به خانه میبریم.
شاید برخی از ما هم حتی ندانیم که در یک گناه شریک شدهایم، گناهی بزرگ که در آن شخص یا اشخاصی حق و حقوق مادی و معنوی ناشر، نویسنده و مترجم را ضایع کرده و ما را هم در کارشان شریک کردهاند. ما خواسته یا ناخواسته شریک افراد سودجویی میشویم که هنوز هم قانون نتوانسته برخورد درستی با آنها بکند و جلوی غول قاچاق را بگیرد، تا بیش از این در عرصه نشر ریشه ندواند و حیات این صنعت کم جان را به خطر نیندازد.
خب، برگردیم به آقای فروشنده. میپرسم چرا این کتاب با کتابفروشیهای دیگر این همه تفاوت قیمت دارد؟ میگوید ما ارزانتر میفروشیم. چه اشکالی دارد؟ میگویم اشکالش این است که این کتاب بهطور غیر قانونی چاپ شده است، شما برایش هزینهای نکردهاید که بخواهید نگران بازگشت سرمایهتان باشید. میگویم این قاچاق کتاب است. نمیخواهد کسی حرفهایمان را بشنود. میگوید خانم چرا حرف بیخود میزنید. اینجا قانون دارد. کنار خیابان بساط نکردهام که به این راحتی هر چه دلتان میخواهد بگویید. بعد هم دیگر بحث را ادامه نمیدهد و میخواهد از غرفهشان فاصله بگیرم.
ماجرای قاچاق کتاب چیست؟
قاچاق کتاب هم مانند هر پدیده دیگری یک سرکرده دارد که نشسته و همه را ساماندهی میکند. اما اصل ماجرای قاچاق کتاب دست کسی است که مجوز 7 نشر را دارد و در سطح تهران هم 120 دستفروش برایش کار میکنند. راسته انقلاب را در دست دارد و خیلی راحت کار میکند.
اما کار این قاچاقچیان چیست؟ آنها کتابهای پرفروش بازار را انتخاب میکنند. متن چند صفحه اول را کمی تغییر داده و برای انتشار به وزارت ارشاد میدهند. بعد هم مجوز نشر را گرفته، کتاب را چاپ کرده و به بهایی اندک میفروشند. نکته عجیبتر ماجرا این است که ارشاد هم کتابها را آنطور که باید بررسی نمیکند! چون اگر کتابها از صفحات اولیه به بعد مورد بررسی قرار میگرفتند، اصل ماجرا روشن میشد.
حالا هم کار به جایی رسیده که این نسخههای قاچاق پایشان به فیدیبو و دیجی کالا هم باز شده است، قانون هم ایستاده و بیقانونی را تماشا میکند.
یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت از جمله افرادی است که برخی کتابهایش در این ماجرا مورد سوءاستفاده واقع شده است. او که چند سالی پیگیر این ماجرا بود، حاضر به گفتوگو درباره این موضوع نمیشود و میگوید در راه این ماجرا دستش را شکستند و به قتل هم تهدیدش کردهاند و دیگر حاضر نیست در این باره حرف بزند. این نویسنده و ناشر کتاب تازه منتشر شدهاش «خاما» را هم کنار خیابان دیده که قاچاقچیهای کتاب در حال فروش آن به مردم هستند و به هیچ مشکلی هم برنمیخورند!
ابعاد دیگر ماجرا
راهی برای ادامه بحث نیست و البته به نتیجهای هم نمیرسد. به مسیرم ادامه میدهم و به این فکر میکنم که چرا باید ایستگاههای مترو محل فروش این کتابهای قاچاق بشوند. مگر نه اینکه مترو معاونت فرهنگی دارد و این معاونت هم طبعا باید نسبت به موضوع حساسیت لازم را داشته و همچنین به مسائل حوزه نشر با اشراف کامل برخورد کند، مگر نباید کتابها را از هر نظر مورد بررسی دقیق قرار دهد تا عملی که قرار است کمکی برای کتاب و مردم باشد، تبدیل به یک معضل نشود یا فضا را اینقدر راحت تقدیم قانون گریزان نکند. آیا فروش کتاب در مترو به یک اتفاق صرفا تجاری بدل شده و نظارت فرهنگی لازم روی آن نیست؟ در گیر همین فکرها هستم که قطار از راه میرسد، سوار میشوم و به همهمه دستفروشها زل میزنم. هر چند آنها هم یک شغل کاذب دارند، هر چند نمیتوان همینطور با نگاه کردن درباره کیفیت اجناسشان نظر دارد، اما لااقل میشود مطمئن بود که یک کالای فرهنگی را قاچاق نکردهاند و در حال فروش سرمایه و تلاش و دانش دیگران به بهایی ناچیز نیستند.
زینب مرتضاییفرد
روزنامه نگار
اینکه اینها چه ربطی به گزارش امروز و کتاب خاطرات هیلاری کلینتون دارد را هم عرض میکنیم. آیتالله خامنهای لابهلای صحبتهایی که با مسئولان محترم داشتند اشارههای جالبی هم کردند به اتاق جنگ آمریکاییها علیه ایران. اجازه بدهید قبل از اینکه برویم سر اصل مطلب، بعضی از جملات و عبارات را با هم مرور کنیم: «دشمن ما، اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانهداری؛ اتاق جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانهداری آنهاست، به شکل فعّال هم مشغولند. قبلاً هم همینجور بود؛ سال ۹۰ و ۹۱ هم که آن تحریمها را شروع کردند ـ به خیال خودشان تحریمهای فلجکننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند ـ فعال بودند؛ حتی وزیر آمریکایی میرفت با یکایک رؤسای بانکهای مختلف در کشورهای مختلف تماس میگرفت؛ یعنی اینجور فعّال بودند؛ شب و روز مشغول بودند.»
خب احتمالا دیگر مشخص شده چرا با چنین مقدمهای سراغ کتاب هیلاری کلینتون آمدیم. خانم هیلاری کلینتون از چهرههای سیاسی دست به قلم ایالات متحده محسوب میشود. 71 ساله اهل شیکاگو البته که اسم اصلیاش هیلاری داین رادهام بوده و بعد از ازدواج، مثل همه خانمهای آمریکایی نام خانوادگیاش به نام خانوادگی شوهرش که بیل کلینتون باشد تغییر پیدا کرد. همانطور که شما هم مستحضر هستید، هیلاری نامزد شکست خورده حزب دموکرات در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا هم بود که از ترامپ شکست خورد. البته هیلاری یک شکست دیگر را هم در کارنامه خود دارد. او 9 سال قبل قرار بود نامزد نهایی حزب متبوع خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری باشد که این مرتبه از باراک اوباما شکست خورد. حزب ترجیح داده بود با اوباما بخت خودش را در انتخابات امتحان کند که جواب هم داد و پیروز بیرون آمد.
حالا هرچند باراک اوباما رئیسجمهور شده بود اما دست یاری به سمت همحزبی خودش دراز کرد تا وزارت امور خارجه ایالات متحده را به او بسپارد. هیلاری هم که رایزنیهای اولیه را با یک عملیات جیمزباندطور انجام داده بود در نهایت پذیرفت و شد بانوی وزارت خارجه آمریکا. کتاب «انتخابهای سخت» یا به تعبیر خود آمریکاییها «Hard Choices» شامل خاطرات هیلاری کلینتون در این دوره چهار ساله است. او سعی کرده وقایعی که در چهار سال گذشته در حوزه کاری خودش اتفاق افتاده را به صورت روزنوشت و خاطرات بیان کند و در نهایت هم با انتشار این کتاب، بتواند علاوه بر حوزه سیاست در حوزه نشر و نوشتن هم برای خودش اسم و رسمی به پا کند.
ما چهار نفر
البته اینها همه را گفتیم این را هم باید بگوییم که کل «انتخابهای سخت» بهتنهایی به قلم خانم هیلاری نوشته نشده است. سه نفر او را برای نوشتن این کتاب همراهی کردهاند. اتفاقی که در دنیای غرب برای سیاستمداران و چهرهها و سلبریتیها چندان غیرمعمول نیست. بیان سادهتر را اگر خواسته باشید میشود اینکه شما به عنوان یک نویسنده میروید کنار دست یک چهره سیاسی، فرهنگی یا ورزشی و او میگوید و شما مینویسید. البته ظاهرا کلینتون در نوشتن هم تیم نویسندگان کتابش را یاری کرده است و گهگاه دست به قلم شده است.
معامله 14 میلیون دلاری
خب این سوال که کلینتون چقدر از این کتاب گیرش آمده است سوال خوبی است که میتواند به ذهن هر کسی راه پیدا کند اما خب ظاهرا تا الان جواب سرراستی به این سوال داده نشده و جز یک سری حدس و گمانهای رسانهای، مطلب دندانگیری وجود ندارد. از طرف خانم کلینتون یک وکیل پیگیر مسائل مربوط به انعقاد قرارداد با ناشر شده و خود خانم هیلاری خودش را درگیر این کارها نکرده است. این هم از ویژگیهای نویسندههای لاکچری میتواند باشد که بهزعم خودشان چندان آلوده مسائل مالی نمیشوند ولو اینکه مبلغ حدس و گمانهای رسانهای روی عددهایی مانند 14 میلیون دلار و نظایر آن بچرخد.
از غرب تا شرق دور
«Hard Choices» دارای 6 فصل و 25 بخش است. نویسنده خاطرات خود را به صورت موضوعی مطرح کرده است. این موضوعات شامل عملکرد او در آسیا (بویژه چین و برمه)، پاکستان، افغانستان، اروپا، آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه (بهار عربی، لیبی، ایران، سوریه و غزه) تغییرات آب و هوایی، انرژی، حقوق بشر و دیپلماسی دیجیتال است. وی بیان کرد: گردش کار و طراحیهای دیپلماتیک در آفریقا، تصمیمسازیها و هماهنگی بین سازمانهای مختلف در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است تا مطالعهکننده را از رفتارها و عملکردهای دیپلماتیک، آگاه سازد. ناگفته پیداست که جذابترین بخش این کتاب برای ما و شمایی که مخاطب ایرانی هستیم، فصل مربوط به ایران است. اگر میخواهید جزئیات اقداماتی که چند بند قبل آیتالله خامنهای به آن اشاره کرده است را بخوانید باید این فصل را ورق بزنید. حجم تلاشهای آمریکاییها نشان میدهد که آنها برای رسیدن به اهداف خود چقدر دقیق و پرتلاش و سختکوش هستند. بهتر است بخشهایی از این تلاشها را از زبان هیلاری کلینتون بخوانیم.
نفتکشهای بیکار و جتهای زنگزده
او در بخشهایی از کتاب با اشاره به تصویب قطعنامه 1929 سازمان ملل علیه ایران مینویسد: «تنها ترکیه و برزیل بهخاطر مانور دیپلماتیک شکستخورده ناراضی بودند... قطعنامه از یک قطعنامه بینقص فاصله زیادی داشت. اجماع با روسیه و چین نیازمند دادن امتیازهایی بود... بهرغم موفقیتمان میدانستم این فقط آغاز راه است. قطعنامه سازمان ملل راه را برای تحریمهای یکجانبه بیشتر و بسیار سختتر باز کرد. ما با رهبران کنگره هماهنگ کرده بودیم و کنگره بزودی قانونی تصویب میکرد که ضربه سختتری به اقتصاد ایران میزد. با شرکای اروپاییمان هم در مورد گامهای جدید گفتوگو کردم.»
کلینتون در صفحات دیگری از این کتاب به جزئیات دیگری از برنامههای اقتصادی که علیه ایران تدارک دیده بودند اشاره میکند و میگوید: «هدف ما این بود که آنقدر فشار مالی به رهبران ایران وارد کنیم تا هیچ راهی نداشته باشند جز اینکه با یک پیشنهاد جدی به میز مذاکره برگردند. ما صنعت نفت، بانکها و برنامههای تسلیحاتی ایران را هدف گرفتیم. همچنین شرکتهای بیمه، خطوط حمل و نقل، معاملهگران انرژی و موسسات مالی را در لیست تحریمها نامنویسی میکردیم تا سهم ایران را از تجارت جهانی قطع کنیم. خود را موظف کرده بودم مصرفکنندگان اصلی نفت ایران را متقاعد کنم تا نفت کمتری از تهران بخرند... اروپاییها در این مسیر شرکای ضروری ما بودند و زمانی که همه 27 عضو اتحادیه اروپا توافق کردند نفت ایران را تحریم کامل کنند یک ضربه بزرگ به درآمدهای دولت ایران وارد شد.»
خانم وزیر خارجه به مرور وقتی نتایج تلاشها و اقدامات خودش را در کاخ سفید میبیند گویا از نتیجه کارش راضی است: «تلاشهای ما در نهایت موجب شد تا تمام مشتریان عمده ایران خرید نفت را کاهش دهند. نتیجه، چشمگیر بود. تورم در ایران بیش از 40 درصد افزایش یافت و ارزش پول این کشور به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد. نفتکشهای ایران بیکار نشسته بودند. نه بازاری برای عرضه داشتند و نه هیچ سرمایهگذار یا شرکت بیمه خارجی حاضر به پشتیبانی از آنها میشد. هواپیماهای این کشور در آشیانههایشان زنگ میزدند و ایران نمیتوانست برای آنها قطعات یدکی بگیرد... من سالها در مورد تحریمهای فلجکننده صحبت کرده بودم و بالاخره این تحریمها در حال تبدیل شدن به واقعیت بود... هر چه بیشتر فشار میآوردیم اقتصاد ایران بیشتر از هم میپاشید و تهران انگیزه بیشتری برای تجدیدنظر داشت.
دو ترجمه از دو ناشر
احتمالا همین عبارات هم به اندازه کافی گویا باشد که چه جنگ اقتصادی شدیدی علیه ایران شروع شده و هنوز هم در جریان است. حالا شاید معنای این عبارت که «ستاد مقابله با شرارتِ دشمن باید در مجموعه اقتصادی تشکیل شده و وزارت خارجه پشتیبانی کند» بهتر و بیشتر درک شود. اینکه این حرفها چقدر برای مسئولان که چهارشنبه شب بعد از افطاری بیت رهبری انداختند توی خط ویژه و خیابان ولیعصر را رو به بالا میرفتند هم همینقدر جدی بوده یا نه باید منتظر زمان بود. راستی تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که کتاب خانم کلینتون را در ایران دو ناشر ترجمه کردهاند؛ اولی میلکان که با ترجمه امیر قادری آن را روانه بازار کرده و دیگری هم انتشارات اطلاعات که این کتاب با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی منتشر کرده است.
محمدصادق علیزاده
روزنامهنگار