فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران
فروشگاه بزرگ دقیق

فروشگاه بزرگ دقیق

دنیای اسباب بازی - آرایشی - خرازی - بهداشتی - ارسال به سراسر ایران

کتابهای موردعلاقه باراک اوباما در سال 2018


باراک اوباما 44مین رئیس جمهوی ایالت متحده آمریکا کتابهای موردعلاقه خود در سال 2018 را معرفی کرد که کتاب همسرش، میشل اوباما، در رتبه نخست فهرست وی قرار داشت.

تعداد آنها 29 کتاب است. در این فهرست آهنگ و فیلم نیز قرار داشت که در اینجا فقط به کتابها پرداخته می شود.


شدن - نوشته میشل لوباما

شدن (انگلیسی: Becoming) کتاب شرح حالی نوشتهٔ میشل اوباما، بانوی اول پیشین آمریکا است. این کتاب در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و در مدت ۱۵ روز دو میلیون نسخه در آمریکا و کانادا فروش داشت و همین باعث شد به پرفروش‌ترین کتاب سال آمریکا تبدیل شود. میشل اوباما با استفاده از شیوهای روایی و عمیق' خواننده را به دنیای خود دعوت می‌کند و تجربیاتی را بیان می‌کند که شخصیت او را از دوران کودکی در منطقه‌ای فقیرنشین در شیکاگو تا زمانی که به بانوی اول آمریکا گردید، شکل می‌دهد. این کتاب شرحی است از موفقیت‌ها و ناکامی‌های او در زندگی شخصی و عمومی. او در این کتاب به مشکلات ازدواجش ازجمله سقط‌جنین اشاره می‌کند و می‌گوید چگونه پس از دو بار بارداریِ ناکام، عاقبت، با لقاح مصنوعی موفق شد بچه‌دار شود. کتاب شدن به ۲۴ زبان در کشورهای مختلف جهان منتشر شد، این کتاب در ایران نیز به قلم علی سلامی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات مهراندیش منتشر شده‌است.

ازدواج آمریکایی (2018) - اثر سیلور اسپاروو

سلسشل هنرمند و روی مدیراجرایی به تازگی ازدواج کرده اند. روی دستگیر می شود و 12 سال محکوم می شود. همسرش می داند که او هیچ گناهی ندارد. سلسشل افسرده و ناامید می شود و با آندره دوست بچگی هایش صمیمی می شود. ناگهان رای دادگاه علیه روی برمی گردد و بعد از 5 سال آزاد می شود تا به خانه برگردد. ازدواج آمریکایی شاهکار یک داستان نویسی است.

آمریکانا (2013) - اثر چیماماندا گوزی آدیچی

برنده جایزه منتقدان 2013، آمریکانا درباره زن جوان نیجریه ای، ایفملو، است که بخاطر دانشگاه به آمریکا مهاجرت می کند. داستان دربرگیرنده زندگی ایفملو در دو کشور است و داستان عاطفی او با همکلاسی اش اوبینز را به خوبی بیان کرده است.

نردبان شکسته: بی عدالتی چه تاثیری در روش تفکر، زندگی و مرگ ما دارد (2017) - کِیت پاین


تحصیل کرده (2018) - تارا وست اور

تارا اولین بار در 17 سالگی وارد یک کلاس مدرسه شد. خانواده تارا خیلی منزوی بودند و هیچ آموزشی برایشان در کار نبود. کم کم برادرانش تصمیم گرفتند به مدرسه بروند و تارا نیز تصمیم گرفت نوع جدید از زندگی را شروع کند. به هاروارد رفت. به کمبریج رفت. بعد از مدتها سفر او فمید که باید به خانه برگردد.

حقایق: 10 دلیل برای اینکه ما درباره جهان اشتباه می کند و چرا همه چیزی از چیزی که فکر می کنید بهتر هستند (2018) - هانس روسلینگ


چهره آینده (2018) - الکس واگنر

الکس از یک مادر برمه ای و پدر سفیدپوست آمریکایی متولد شده است و خودش را یک چهره در آینده می بیند. و چون رنگ اش قهوه ای است درباره خانواده آینده خودش افکارهای جالبی در سر دارد.

دانه گندم (1967) - جیمز انگوگی

این رمان دربرگیرنده چند داستان درباره تلاش کنیا برای استقلال است (1952-1959). مردم آماده جشن هستند و خائن هایی که به رهبر خیانت داشتند اعدام می شوند.

خانه ای برای آقای بیسواس (1961) - وی.اس. نایپول

ماهون بیسواس شخصیت داستان دائماً درحال تلاش برای موفقیت است و اکثراً شکست می خود. با تولسی ازدواج می کند و خود را اسیر می بیند. نهایتا وی تصمیم می گیرد تا خانه خودش را داشته باشد.

چگونه دموکراسی ها می میرند (2018) - استیون لویتسکی و دانیل زیبلات

در این کتاب درباره این بحث می شود که چگونه فرآیند انتخابات می تواند نوع دموکراسی را تغییر داده و قدرت افراد را افزایش دهد.

در سایه مجسمه ها (2018) - میچ لاندرو


راه طولانی به آزادی (1994) - نلسون ماندلا


جغرافیای جدید مشاغل (2013) - انریکو مورتی


بازگشت (2016) - هیشام ماتار


امور از هم می پاشد (1958) - چینوا آگبه


چراغ جنگ (2018) - میشل اونداته


چرا لیبرالیسم شکست خورد (2018) - پاتریک دنین


دنیا همانگونه که هست (2018): خاطرات باراک اوباما در کاخ سفید - بن رودس


زندان آمریکایی (2018) - شان بویر


آرتور اش (2018) - ریموند آرسنولت


نامتقارن (2018) - لیزا هالیدی

رمانی درباره عشق، زندگی و هنر

راحت باش (2018) - زادی اسمیت


فلوریدا (2018) - لورن گروف


فردریک داگلاس: پیامبر آزادی (2018) - دیوید بلایت


مهاجر، مونتانا (2018) - آمیتاوا کومار


بزرگی دریای مایدن (2018) - دنیس جانسون


زندگی 3.0 : انسان بودن در عصر هوش مصنوعی (2017) - مکس تگمارک


آنجا، آنجا (2018) - تامی اورنج


سیاه واشنگتن (2018) - اسی ادوگیان



مترجم: بهنام رجب پور 6 - 11 - 97 خانه کتاب و ترجمه دقیق

 

پنجاه سال پیش، سال ۲۰۱۸ چه شکلی به نظر می‌رسید؟


کتابی که پنجاه سال پیش، ۲۰۱۸ را پر از اتفاقات مثبت معرفی می‌کرد، امروز بسیار ملال‌آور به نظر می‌رسد
دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ۰۸:۱۵
ترجمۀ: نجمه رمضانی مرجع: NewYorker
سال ۱۹۶۸ جمعی از متخصصان تراز اول رشته‌های مختلف دور هم جمع شدند تا تصویری از ۵۰سال آیندۀ جهان ارائه کنند. حاصل کار آن‌ها در قالب کتابی به نام «به سوی سال ۲۰۱۸» به انتشار رسید. امروز که آن کتاب را مرور کنیم، هم برایمان تعجب‌برانگیز خواهد بود و هم ملال‌آور. چرا این‌قدر خوش‌بین بودیم؟ چرا با آنکه می‌دانستیم تغییرات اقلیمی در راه است، فکر می‌کردیم با دو سه اختراع حل و فصلش می‌کنیم؟ یا چطور حواسمان به دنیای ترسناک رایانه‌ای نبود؟
تخمین زمان مطالعه : ۷ دقیقه
عکاس: اِرین کومبس.
عکاس: اِرین کومبس.
جیل لپور، نیویورکر — پیشگویی کار احمقانه‌ای است. اما اخیراً همه به جمع احمق‌ها پیوسته‌ایم. ۲۰۱۸ سال پربرکتی برای فن پیش‌بینی بود؛ نمی‌شود گفت دانش پیش‌بینی، چون واقعاً چنین دانشی نداریم. الگوریتم‌های پیش‌بینی‌کننده را تاریخ‌دانان آغاز کردند: آن‌ها داده‌های تاریخی را مطالعه می‌کنند تا الگوهایی کشف کنند. بعد خود پیشگو می‌شوند: برای توضیح این الگوها، فرمول‌های ریاضی ابداع می‌کنند، این فرمول‌ها را روی داده‌های تاریخی‌ای آزمایش می‌کنند که با همین هدف نگهداری می‌شدند و این فرمول‌ها را به کار می‌بندند تا آینده را پیش‌بینی کنند. به همین خاطر است که آمازون، گوگل، فیس‌بوک و همه و همه داده‌های شما را جمع‌آوری می‌کنند تا الگوریتم‌های خود را تغذیه کنند: آن‌ها می‌خواهند گذشتۀ شما را به آینده تبدیل کنند. این کار هم، مانند اغلب کارهای دیگر، پیش از این دستی انجام می‌شد. انجمن سیاست خارجی در ۱۹۱۸ تأسیس شده بود تا جامعۀ ملل را ارتقا دهد؛ این انجمن در ۱۹۶۸ پنجاهمین سالگرد تأسیس خود را با انتشار کتابی دربارۀ پیش‌بینی اوضاع جهان از نظر فناوری در پنجاه سال بعد جشن گرفت. به سوی سال ۲۰۱۸ را ایمانوئل جی. مستین گردآوری کرد، او در کاخ سفید در مقام مشاور علم و فناوری فعالیت می‌کرد و برنامۀ هاروارد در حوزۀ فناوری و جامعه را پیش می‌برد. این کتاب در پایان ۲۰۱۸ به مطالعه‌ای ملالت‌بار تبدیل شده است، سالی که پنجاه سال پیش پر از هیجانات مثبت می‌نمود. دو نکته دربارۀ به سوی سال ۲۰۱۸ صدق می‌کند. اول آنکه بیشتر دستگاه‌های مورد انتظار ابداع شده‌اند. دوم، بیشترِ این دستگاه‌ها عواقبی بسیار متفاوت با پیش‌بینی‌های ۱۹۶۸ با خود به همراه داشته‌اند. کار درستی نیست که به پیش‌بینی‌های گذشته بنگریم تا ببینیم درست از آب درآمده‌اند یا نه. اما اگر بناست تاریخ راهنما باشد، دیگر آینده‌شناسان امروز چندان اعتباری ندارند. یک الگوریتم هم می‌تواند همین چیزها را بگوید. کارلوس آر. دکارلو، مدیر تحقیقات اتوماسیون در آی. بی. ام، در این کتاب به رایانه‌ها نیز پرداخت و پیش‌بینی کرد که در ۲۰۱۸، «بیشتر کارهای بشر را دستگاه‌ها انجام می‌دهند اما انسان را وامی‌دارند
«من نمی‌توانم حدس بزنم که همۀ این تغییرات چه بر سر ما خواهند آورد. ظاهراً ناگزیر همه از آن‌ها تأثیر می‌پذیریم»
منطقی‌تر بیندیشد». نیمی از گفته‌های دکارلو همواره درست بوده است. او به خوبی رایانه‌های مینیاتوری را پیش‌بینی می‌کرد («واحدهای ذخیره‌سازی قابل حمل و بسیار کوچک»)، اما به غلط ظهور زبانی جهانی را پیش‌بینی کرده بود («احتمالاً شکلی از انگلیسی تعدیل و گسترده شده»). و دربارۀ یک مسئله سخت در اشتباه بود: با اعتمادی بی‌پایه و تأسف‌بار می‌گفت «نهادهای سیاسی و اجتماعی ایالات متحده آنقدر انعطاف‌پذیر خواهند بود که بتوانند بدون آسیب اساسی به نظام‌های ارزشی آن، ثمرات دانش و فناوری را جذب کنند». جِی. آر. پیرس، از آزمایشگاه‌های بل، که از آیندۀ ارتباطات گزارش می‌داد، گفته بود که «سیستم بل متعهد است در اوایل دهۀ ۱۹۷۰ خدمات تلفن تصویری را به صورت تجاری عرضه کند،» و تا سال ۲۰۱۸، ارتباط چهره‌به‌چهره از فاصله‌های بسیار دور همه جا میسر خواهد بود: «قابلیت‌های انتقال تصاویر و متون و دستکاری از راه دور رایانه‌ها و دیگر دستگاه‌ها به مرور به قابلیت انتقال صدای انسان افزوده خواهند شد و در نهایت به جهان‌شمولی ارتباطات می‌انجامد.» درست است! پیرس متواضعانه تأیید می‌کند که «من نمی‌توانم حدس بزنم که همۀ این تغییرات چه بر سر ما خواهند آورد. ظاهراً ناگزیر همه از آن‌ها تأثیر می‌پذیریم». ناظران تیزبین در ۱۹۶۸ هم نگران گرم شدن اقیانوس‌ها و تغییر آب و هوا بودند اما توماس اف. مالون، مقاله‌نویس علوم جوی در به سوی سال ۲۰۱۸، مجذوب فناوری‌های نوینی بود که به دانشمندان امکان می‌دادند کنترل آب و هوا و اقلیم زمین را در دست بگیرند. مالون رئیس کمیتۀ علوم جوی آکادمی ملی علوم بود که در ۱۹۶۶ گزارشی منتشر کرد و «برنامۀ بلندمدت کنترل آب و هوا و تعدیل اقلیم» را تأیید کرد، برنامه‌ای که باید با دستکاری مه، بارورکردن ابرها و «جلوگیری از رعد و برق» اجرا می‌شد. به گمان او، «تا سال ۲۰۱۸، احتمال موفقیت تعدیل گستردۀ اقلیم احتمالاً بالاتر از ۵۰ درصد می‌بود». او خود هشدار داد که در مسیر رسیدن به این هدف موانعی سیاسی -همکاری بین‌المللی لازم برای برنامه تغییر اقلیم جهانی- وجود دارد و این امکان دور از ذهن نیست که قبل از اجرای کامل چنین برنامه‌ای، «نوعی تعدیل وسیع اقلیمی به شکل غیرعمد صورت پذیرد،» زیرا به تأیید وی، ظاهراً اقلیم به خودی خود در حال تغییر بود. مالون تصدیق می‌کرد که «کربن دی اکسید موجود در جو از ۱۹۰۰ سبب شده دمای سطحی ۰/۲ درجۀ سانتیگراد افزایش یابد» و با تأمل به خوانندگان خود اطمینان می‌داد که اگرچه دمای جهان تا ۲۰۱۸ رو به افزایش خواهد بود، «احتمال کمی وجود دارد که این تغییرات تحمل‌ناپذیر باشند». تنها پیشگوی واقعی فیلیپ ام. هوزرِ جمعیت‌شناس بود. او محاسبه کرده
تنها آدم‌های خوش‌اقبال و تنگ‌نظری که فکر می‌کنند در دل دریای فقر می‌توانند در جزیره‌های ثروت خود زندگی کنند و ساده‌لوحانی که منتظر چیزی نیستند، می‌توانند با آرامش به آینده بنگرند
بود که تا ۲۰۱۸ جمعیت جهان به ۹.۷ میلیارد می‌رسد (دو میلیارد بالاتر تخمین زده بود)، با بیشترین شیب رشد در آسیا و امریکای لاتین و کم‌ترین رشد در اروپا. همچنین، فاصلۀ میان ثروتمندان و فقرا و ملت‌های ثروتمند و فقیر افزایش خواهد یافت. هوزر در پایان گفته بود: «نظر به وضعیت فعلی، تنها آدم‌های با ایمانی که به معجزه‌ای از سوی خدا اعتقاد دارند، افراد خوش‌بینی که انتظار کارهایی خارق‌العاده از دانش را دارند، آدم‌های خوش‌اقبال و تنگ‌نظری که فکر می‌کنند در دل دریای فقر می‌توانند در جزیره‌های ثروت خود زندگی کنند و ساده‌لوحانی که منتظر چیزی نیستند، می‌توانند با آرامش به آینده بنگرند». اما بزرگ‌ترین پیشگویی که در به سوی سال ۲۰۱۸ کمک کرد، دانشمند سیاسی ام.آی.تی، ایتی‌یل دو سولا پول بود که به تحقیق در حوزۀ شبکه‌های اجتماعی و شبیه‌سازی رایانه‌ای علاقه داشت. پول نوشت: «تا ۲۰۱۸ ذخیره‌سازی اطلاعات در بانک‌های رایانه‌ای ارزان‌تر از ذخیره‌سازی آن روی کاغذ خواهد بود. پرداخت مالیات، اسناد امنیت اجتماعی، فرم‌های سرشماری، اسناد نظامی، شاید اسناد جنایی، اسناد بیمارستانی، مجوزهای امنیتی، متون درسی... صورت حساب‌های بانکی، ظرفیت‌های اعتباری، اسناد شغلی» و غیره روی رایانه‌هایی ذخیره می‌شوند که می‌توانند در شبکه‌ای گسترده و بین‌المللی با هم مرتبط باشند. می‌توانید هر اطلاعاتی را دربارۀ هر کسی به دست آورید، بدون اینکه مجبور باشید از سر میز خود بلند شوید. «تا ۲۰۱۸ محققی که روی مبل نشسته می‌تواند جدول خریدهای مشتریانی (با استفاده از اسناد فروشگاه) با آی کیوی پایین (با استفاده از اسناد تحصیلی) را جمع‌آوری کند که یک عضو خانوادۀ آن‌ها بیکار است (با استفاده از اسناد امنیت اجتماعی). منظور این است که او از نظر فناوری این امکان را خواهد داشت. آیا از نظر حقوقی مجوز این کار را دارد؟» پول از پاسخ به این سوال امتناع می‌کند. وی تأکید داشت: «در اینجا نمی‌توان حدس زد جامعه چطور به توازنی میان میل خود به کسب اطلاعات و میل خود به داشتن حریم خصوصی دست می‌یابد». و این مشکل ۱۹۶۸ بود. افراد به کار خود ادامه دادند و چیزهایی را ساختند، بی‌آنکه نگران عواقب آن‌ها باشند و فکر می‌کردند تا ۲۰۱۸ حتماً به پاسخ تمام این پرسش‌ها خواهند رسید. و اکنون پیش به سوی ۲۰۱۹!
اطلاعات کتاب‌شناختی:

Foreign Policy Association. Toward the year 2018. Cowles Education Corporation, 1968


پی‌نوشت‌ها: • این مطلب را جیل لپور نوشته است و در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۹ با عنوان «What 2018 Looked Like Fifty Years Ago» در وب‌سایت نیویورکر منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۹۷ با عنوان «پنجاه سال پیش، سال ۲۰۱۸ چه شکلی به نظر می‌رسید؟» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است. •• جیل لپور (Jill Lepore) نویسندۀ همکار نیویورکر و استاد تاریخ دانشگاه هاروارد است. آخرین کتاب او، این حقایق: تاریخ ایالات متحده (These Truths: A History of the United States) نام دارد. ترجمان پیش از این در مطلب «'در آغاز، همه‌جا آمریکا بود': تاریخی جدید از آمریکا» این کتاب را معرفی کرده است.

[caption id="attachment_4295" align="aligncenter" width="401"] دکتر ژاله آموزگار ، بزرگ بانوی تاریخ ایرانی[/caption]

قدرت داستان گویی و اینکه چقدر احساس شناسید!


 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۵
 
 
قدرت داستان‌گویی: پیروزی بر قلب‌ها، تغییر ذهن‌ها و گرفتن نتیجه کتاب جدیدی است که راب بیزنباچ درباره همین تاثیرگذاری نوشته است.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از یوراستوری، در دنیای شلوغ و پرهیجان امروزی داستان‌ها می‌توانند با تاثیر بیشتر پیام شما را به مخاطب برساند و آنها را تحت تاثیر قرار دهند. قدرت داستان‌گویی: پیروزی بر قلب‌ها، تغییر ذهن‌ها و گرفتن نتیجه کتاب جدیدی است که راب بیزنباچ درباره همین تاثیرگذاری نوشته است و گفته می‌شود که قرار است در دنیای با این همه هجمه اطلاعات استعداد و توانایی داستان گویی بتواند چیز متمایزی باشد.
 
بیزنباچ  سابق بر این در شرکت‌های بزرگ در شغل روابط عمومی کار کرده است و دو کتاب نیز در کارنامه اقتصادی خود دارد ولی بیشتر شهرت او به خاطر این کتاب آخرش است که در آن داستان را یکی از اساسی‌ترین روش‌های ارتباط با دیگران عنوان می‌کند.
 
وی در این کتاب می‌نویسد: آن بیرون همه جا پر از داستان است. تنها باید بگردید و داستان‌های مختلف را پیدا کنید. به آنها شکل دهید و با دیگران به اشتراک بگذارید. من خودم با قدرت داستان گویی در شغل خودم موفق بودم چون در هر شغلی حتی اقتصاد مردم نیاز به شنیدن داستان دارند.
 
بر اساس مطالب این کتاب شش نکته کلیدی در بالا بردن قدرت داستان گویی برای هر نویسنده یا شخص عادی لازم است که شامل مراحل زیر است: قبل از هر چیز سعی کنید واکنش‌های احساسی مخاطب را نشانه بگیرید، روی یک موضوع انگشت بگذارید، سعی کنید مخاطب را بیشتر با موضوع مذکور درگیر کنید، دلبستگی مخاطب را به موضوع افزایش دهید، سهم سخنرانی خودتان را افزایش دهید، و اینکه بیشتر از یک داستان موضوع مورد نظر را به مخاطب نشان دهید. وقتی داستان دارای شخصیت، هدف و چالش لازم باشد، مخاطب درگیر آن خواهد شد و با شما همراه می‌شود. هیچ وقت سعی نکنید شخصیت‌های داستان را غیرواقعی انتخاب کنید چون اگر شخصیت‌ها واقعی نباشد برای خواننده باورپذیر نخواهد بود.
 
در ادامه راب بیزنباچ  به ساختارهای اساسی در پرورش و ارتقای کیفیت یک داستان قوی و جذاب می‌پردازد و اعتقاد دارد بیشتر از هر چیز داستان به مخاطب نیاز دارد. نویسنده قبل از نوشتن داستان خودش باید بتواند ذهن خواننده خود را بخواند. پس اگر می‌‌خواهید نویسنده خوبی شوید باید بتوانید احساس و ذهن خواننده را پیش بینی کنید. برای این کار بهتر است به دیگر داستان‌های روایت شده در قبل مراجعه کنید. برای گفتن داستان خودتان باید شبکه ای از داستان‌ها، حوادث، مصاحبه‌ها و تمام چیزهایی که در جامعه اتفاق می‌افتند را جمع آوری کنید و در آن موقع است که برای نوشتن یک داستان آمادگی دارید.

عبدالکریمی: تفکرات افلاطون را نمی‌توان به مجموعه‌ای خشک و استدلالی محدود کرد

نشست نقد و بررسی کتاب «بررسی امکان تفسیر دینی از فلسفه‌ افلاطون» برگزار شد

عبدالکریمی: تفکرات افلاطون را نمی‌توان به مجموعه‌ای خشک و استدلالی محدود کرد

رحمتی: اروپا در جایی که با افلاطون قطع رابطه کرد به دام سکولاریسم افتاد
 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۳
 
 
بیژن عبدالکریمی می‌گوید: افلاطون در سنت ما به عنوان فیلسوفی الهی تفسیر می‌شود فلسفه دینی با تفکرات او ارتباط نزدیکی دارند.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ نشست نقد و بررسی کتاب «بررسی امکان تفسیر دینی از فلسفه‌ افلاطون» نوشته هادی جعفری عصر روز گذشته سه‌شنبه هجدهم دی‌ماه با حضور نویسنده کتاب، بیژن عبدالکریمی و ان‌شاء‌الله رحمتی در موسسه فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.

هادی جعفری در ابتدای این نشست درباره چرایی ورودش به اندیشه‌های افلاطون از چنین زاویه‌ای گفت: واقعیت این است که وقتی قرار است از یک زوایه خاص به موضوعی نگاه کنیم طبعا از همان زاویه هم می‌اندیشیم و می‌نویسیم. یعنی من اگر قرار بود به سراغ بررسی عدم امکان تفسیر دینی از فلسفه افلاطون می‌رفتم شیوه نگاهم به او و اندیشه‌اش متفاوت می‌شد. فلسفه افلاطون فلسفه‌ای چندلایه و پیچیده و پر از ابهام و استعاره است و بسیار تمثیلی‌ست. فلسفه ارسطو نسبت به افلاطون لایه‌های کمتری دارد. 
 

او سپس در توضیح از مقصود از دین در کتاب بیان کرد: مقصود از دین در کتاب هم وجوه معنوی و باطنی مشترک بین همه ادیان است و به جنبه‌های کلامی و شریعتی ادیان کاری نداشته‌ام. در طول تاریخ این وجوه معنوی و باطنی ادیان بین انسان‌ها مشترک بوده؛ مثل باور به جاودانگی، یگانگی علم و عمل و شناخت و فضیلت. زبان رازآلود و ابهام‌آمیز افلاطون اجازه و امکان تفسیر دینی و استخراج چنین مفاهیمی را به ما می‌دهد. در باور افلاطون ایمان یعنی ایمان به حقیقتی متعالی.

این نویسنده افزود: فضیلت در باور سقراط و افلاطون جایگاه و تعریف متفاوتی دارد؛ برای آن‌ها اگر انسان فضیلت ندارد به این دلیل است که فضلیت تنها نزد خداوند است و ما چون بشر هستیم طبعا نمی‌توانیم چنین فضیلتی را داشته باشیم. یعنی عدم فضیلت به این معنا نیست که چون من نمی‌دانم فضیلت ندارم و اگر بروم و فضیلت را بشناسم به آن دست پیدا می‌کنم. در واقع از نگاه این فیلسوف انسان به فضیلت دست پیدا نمی‌کند مگر آنکه خدایی شود. در تعریف نادانی و جهلی که افلاطون ارائه می‌دهد، هم رویکرد دینی وجود دارد و تفاوتش با سقراط اینجاست که یک قدم به پیش می‌رود و به ما می‌گوید که چگونه می‌توانیم به فضائل راه پیدا کنیم؛ البته تا جایی که امکانش هست.

جعفری همچنین متذکر شد: یکی از قرابت‌های معنایی که می‌تواند به ما در استخراج مفاهیم دینی از آراء افلاطون کمک کند تفسیر او از نفس است. برای او اعتبار انسان به نفس است و بدن برایش در حاشیه است توجه به درون هم وجه دیگری از امکان تفسیر دینی را در اختیار ما می‌گذارد چراکه اساسا در یونان باستان بیرون و ظواهر مهم بود و این افلاطون و سقراط هستند که نفس و خودشناسی درونی را مطرح می‌کنند.

بیژن عبدالکریمی نیز در این نشست اظهار کرد: اندیشه‌های خاورمیانه‌ای، شرقی و به ویژه ایرانی بر یونانیان اثر گذاشته است. تاثیرپذیری یونان عصر متافیزیک از فرهنگ شرقی و اندیشه باستانی آن مثل زرتشت را باید جدی بگیریم تا بفهمیم چگونه امکان تفسیر دینی از فلسفه افلاطون وجود دارد. اساسا به نظرم تعبیر «امکان» که جعفری به کار برده است تعبیر درستی است. این را هم نباید فراموش کنیم که سخن فلسفی سخن کوچه و بازار و حرف رادیو و تلویزیون نیست و به ذات خود دربردارنده امکان‌های متعدد و متکثری است. 

او ادامه داد: مثلا هگل هم آن فیلسوفی‌ست که هگلیان راست می‌شناسند و می‌گویند و هم آن فیلسوفی‌ست که هگلیان چپ از آن صحبت می‌کنند. اهل فلسفه واقعی تنها بر یک امکان از خوانش فلسفی دست نمی‌گذارد و تمامی جوانب را لحاظ می‌کند. در همین راستا افلاطون نیز متفکری‌ست که هم ناسیونالیست است و از عشق به خداوند صحبت می‌کند. افلاطون هردوی اینهاست و تنها به یک مورد تقلیل پیدا نمی‌کند.

این استاد فلسفه در بیان انتقاداتی نسبت به کتاب یادآور شد: جعفری در اثرش بیشتر به استنادات متنی توجه داشته و کوشیده با اتکا به این متون امکان دینی را در اندیشه‌های افلاطون نشان بدهد. یعنی او کمتر به تحلیل فلسفی و هرمنوتیک اندیشه‌های افلاطون پرداخته است. مورد دیگر اینکه گرچه دین در کتاب یک امر معنوی و وجودی درنظر گرفته شده است و نه امری اعتقادی و ایدئولوژیک اما در تمام فصول کتاب برای اثبات امکان دینی فلسفه افلاطون به باورهای دینی تیکه شده. منتها واقعیت این است که ما اگر به خدا، آخرت و ... اعتقاد داریم معنایش این نیست که دین داریم. دین‌داری در اصل نحوه تحقق اگزیستانس انسان است. 

به گفته عبدالکریمی، نقد فیلسوف باید با اتکا به تفکر باشد و با تفکر است که حتی می‌توانیم دو تفسیر متعارض از فلسفه افلاطون داشته باشیم. افلاطون در سنت ما به عنوان فیلسوفی الهی تفسیر می‌شود فلسفه دینی با تفکرات او ارتباط نزدیکی دارند. منتها ارسطو و تفکراتش وقتی به میان آمدند اروپا به رنسانس و پروتستانیسم رسید که از دلش سکولاریسم درآمد. از منظری دیگر افلاطون واقعا شرایط پیچیده‌ای دارد چراکه در پایان یک سنت و آغاز یک سنت دیگر جای گرفته است و او در پایان سنت دینی و آغاز سنت سقراط زیسته است و هرچه هست تفکرات او را نمی‌توان به مجموعه‌ای صرفاً خشک و استدلالی محدود کرد چون او اندیشیدن را به حقیقت گره می‌زند و رسالت رسیدن به حقیقت را به دوش انسان می‌گذارد.
 

همچنین ان‌شاء‌الله رحمتی درباره ویژگی‌های مثبت کتاب گفت: کار اصالت دارد و جعفری به متون دست اول یونانی و نه ترجمه‌های انکلیسی یا آلمانی اتکا کرده است. انسجام مباحت و روانی متن هم بسیار خوب است و واژه‌ها دقیق انتخاب شده‌اند. هرچند در برخی جملات کتاب با سنگینی متن مواجه می‌شویم که با توجه به روانی بخش اعظم متن بیشتر به چشم می‌آیند. من شخصا با عنوان امکان تفسیر دینی از فلسفه ارسطو چندان کنار نمی‌آیم چون خوانش دینی از اندیشه افلاطون چیز عجیبی نیست و اصلا مگر کسی گفته افلاطون را می‌توان غیردینی تفسیر کرد. شاید اگر نیچه که تاکنون از منظر غیردینی و نیهلیستی مورد واکاوی قرار گرفته با این دید بررسی می‌شد چنین عنوانی بیشتر توجیه داشت. 

رحمتی در پایان با بیان اینکه البته شاید نتوان از منظر ادیان ابتدایی به فلسفه افلاطون نگاه کرد چراکه این ادیان اساسا یک زوایه دید ابتدایی به خداوند داشته‌اند و آن را بخشی از طبیعیت و حلول‌شده در طبیعیت می‌ شناسند عنوان کرد: این ادیان پیشرفته از جمله ادیان سامی و ادیان شرق دور هستند که برای خدا تعالی قائل شده‌اند و تصویر پیشرفته‌تری از او چه از منظر متافیزیکی و چه اخلاقی ارائه می‌دهند. در ادیان ابتدایی خداوند حتی می‌تواند خدای بدی‌ها و شر باشد ولی در ادیان پیشرفته خداوند خیر مطلق است. به همین دلیل اساسا تفسیر دینی از فلسفه افلاطون مخصوصا از نگاه سه دین ابراهیمی به وفور ممکن است و ادیان ابراهیمی را می‌توانیم افلاطونی هم تفسیر کنیم. امکانی که حتی در اندیشه‌های ارسطو وجود ندارد چه برسد در فلسفه فیلسوفان مدرن. اساسا اروپا در جایی که با افلاطون قطع رابطه کرد به دام سکولاریسم افتاد.